با فشار دادن دکمه های + و - می توانید اندازه فونت متن را تغییر دهید.
ایران و ترکیه؛ بارقه هایی از صلح و میانه روی در خاورمیانه
13/09/2017
طرح مسئله
- رویکردهای مذهبی-قومی به ندرت سازنده بوده و قادر به ایجاد همزیستی سیاسی و صلحی پایدار هستند. با این وجود، زندگی سیاسی خاورمیانه، خواه یا ناخواه، همیشه در طول تاریخ با متغیرهای مذهبی و قومی متفاوت روبرو بوده است. به همین خاطر و به منظور عبور از شکافهای مشابه، باید روشی مبنی بر ارزشهای مشترک از جمله عقلانیت، فلسفه، دموکراسی متعادل و تعادل قدرت به دور از رویکرد تئوري بازیها را انتخاب کرد.
- این مقاله با تأکید بر دیدگاه معنوی، عقلانی و ایده آل هایی است که از «هرمنوتیک» ابن خلدون و «جامعه شناسی تاریخ» ماکس الهام گرفته، در صدد پاسخ به سؤالات زیر می باشد: تعامل دیدگاه های ایران و ترکیه در خاورمیانه با یکدیگر چگونه است؟ چرا احتمال از بین رفتن اعتبار حقوقی آنها در دور باطل خاورمیانه وجود دارد؟ چگونه جهان بینی دو کشور می تواند از وضعیت کنونی خارج شده، و شهرت و اعتبار معنوی خود را حفظ کند؟
دیدگاه های ایرانی و ترکی در قرون وسطی: نمونه های تاریخی
- عصر طلایی تمدن اسلامی در قرون وسطی، نتیجۀ «مصالحۀ قومی و مذهبی» در خاورمیانه بود. مصالحۀ مذهبی و اجتماعی، منطقه را از شمشیر قبیله ای به قلمرو مدنی تبدیل و زمینه را برای توسعۀ فکری و زیربنایی در سرزمینهای اسلامی فراهم کرد. پیروان فرقه ها و قومیتها از سعۀ صدر فرمانداران بهره مند شده و در عوض دستاوردهای خود را به جامعه ارائه دادند؛ واقعیتی که منجر به دینامیسم عظیم اجتماعی و سیاسی شد. بدین صورت، تمدن جایگزین تعارضات قبیله ای گردید.
- پس از آن، به دلیل بازی سیاسی بین امپراطوری سلجوقی سنی با فاطمی شیعه، رقابت قومی-مذهبی در جهان اسلام تشدید و با تخریبی بزرگ پایان یافت. در واقع، بازیگران سیاسی به منظور برقراری تعادل ژئوپولتیک، از دین و قومیت سوء استفاده کرده و عمق استراتژیکی خود را از طریق عناصر تحریک آمیز مذهبی گسترش دادند. از اینرو، هر کدام سعی می کرد بنیادهای معنوی دیگران را از بین ببرد. به عنوان مثال، سلسلۀ سلجوقی که قدرت و نفوذ هژمونیک در منطقه داشت، با همراهی مدارس فقهی خویش یک استراتژی برای سرنگونی «فلسفه» دنبال کرد که هدف از آن برچیدن پایه های معنوی شیعه بود. این سبک مخرب بازیگران سیاسی، هر گونه اقدام مثبت را تحت تأثیر قرار داده و با رویکردهای منفی تشنج زا جایگزین شد که منجر به محدودیت گفتگو در میان روایات، بحران هویت و خلأ دینی گردید. در نهایت، در غیاب فلسفه، پتانسیل سازندۀ تمدن اسلامی به دست سلجوقیها از بین رفت. بدین ترتیب، با توجه به یک منطق بازی مجموع- صفر در میان بازیکنان، ظرفیتهای فکری از جمله عقلانیت و فلسفه، در میان ایرانیان و ترکها، شیعیان و سنیها از میان رفت و سرزمین اسلامی برای یک شکاف معنوی آماده شد. در نتیجۀ آن سلفی گری افراطی به وجود آمد.
دیدگاه های ایرانی و ترکی در دوران معاصر: تاریخ خود را تکرار می کند
- تحولات در خاورمیانه و همچنین ائتلافها و اتحادهای درون منطقه ای عمدتا بعد ایدئولوژیکی و هویتی دارند. به عبارت دیگر، استراتژیهای منطقه ای از ایده ها و هویتها الهام می گیرند. بابی س. سید، نویسندۀ کتاب «ترس اصلی: یوروسنتریزم و ظهور اسلامگرایی» معتقد است که در حال حاضر چهار جهان بینی و روایت یعنی جهان بینی غربی، جهان بینی انقلابی ایران، سلطنت عرب و کمالیسم ترکیه (که توسط حزب عدالت و توسعه، توسعه و اصلاح شده است) در منطقۀ خاورمیانه رقابت می کنند. وی می گوید: با این که رژیمهای سلطنتی در حال فروپاشی هستند، سایر جهان بینی ها قادر به ارائۀ جایگزینی کامل و مطلق برای آنها نیستند. در نتیجه، حدود 20 سال پیش، او تصویری نابسامان و بی نظم از خاورمیانه داشت که در آن کمالیزم ترکیه با روش تفکر ایرانی در رقابت بود.
- در حال حاضر، عملا شاهد این هستیم که رقابت بین جهان بینی های مذکور، وجود شکافهای نظری، دینی و هویتی، به همراه مداخلات امنیتی خارجی دست به دست هم داده اند تا یک وضعیت تراژیک در خاورمیانه ایجاد کنند. هنگامی که جهان بینی های عقلانی نظیر دیدگاه های ترکیه و ایران، در تضاد با یکدیگر قرار بگیرند، نتیجه این می شود که هر دو به اعتبار خود آسیب رسانده و پتانسیل تمدن غنی خود را تضعیف می کنند. به علاوه، به جاي تعامل در فضای "مدني"، فضای شبه امنیتی داخل این دو عامل مهم منطقه ای ایجاد شده است. در یک فضای امنیتی، رشد اقتصادی و مدنی با موانع بسیاری روبروست.
- در این وضعیت، ایران و ترکیه باید قدرت خود را در منطقه نه برای کوتاه مدت، بلکه برای یک دورۀ طولانی افزایش دهند. به این معنی که اگر برنامه های کوتاه مدت آنها در شرایط فعلی خاورمیانه آسیب ببیند، ضربۀ بزرگی برای هر دو کشور وارد خواهد شد.
- اگر جهان بینی ایرانی و ترکی همسو با یکدیگر نباشند، نتیجۀ نهایی رقابت پرهزینۀ آنها یک شکاف هویتی خواهد بود که منجر به افزایش انگیزه برای گسترش ایده های سلفی، افراط گرایی و تروریسم می شود. در این شرایط، هیچ فضایی برای توسعۀ اصول جمهوری اسلامی وجود نخواهد داشت و ایده های مدنی اخوان المسلمین نیز رشد نخواهد کرد. به علاوه، فلسفۀ سیاسی، مدنی و اقتصادی محور حزب عدالت و توسعه که ادعا می کند محدود به حزب نیست، بلکه یک جنبش سیاسی است، فرصتی برای توسعۀ خود نخواهد داشت.
- وضعیت فعلی روابط دو کشور با توجه به مسائل منطقه ای تا حدی یادآور یک بازی از دست رفته است که برای هر دو طرف زیان آور خواهد بود و تنها به نفع سلفی گری، گولنیزم و صهیونیسم است که دشمنان مشترک آنها می باشند.
توصیه های ایدئو استراتژیک: همکاری ناگزیر
- ایران و ترکیه باید مراقب داراییهای فکری و برنامه های خود باشند. آنها باید خود را از ساختار جعلی که فضای تنفسی را برای گفتمانهای دگماتیک قبیله ای فراهم می سازد، آزاد کنند. با وجود اختلافات بین دو کشور در مورد مسائل منطقه ای و عضویت ترکیه در ناتو، گسترش همکاری میان تهران و آنکارا می تواند یکی از بهترین ترین راهکارها برای غلبه بر این موانع باشد.
- از آنجایی که ترکیه و ایران، با توجه به دلایل تاریخی و مذهبی، محلی برای مواجهۀ دیدگاه های متفاوت بوده، از تعصب و افراط گرایی خالی بوده اند. نخست، اسلام آناتولی در طول تاریخ، همیشه به دلیل سه عامل اصلی عرفان، فلسفه و عشق به اهل بیت پیامبر (ص)، به نوعی تمایل به داشتن روابط نزدیک با ایران داشته است. ثانیا، دو طرف دارای اشتراکات فراوانی از جمله مشترکات هویتی، تاریخی، مذهبی، فرهنگی و همچنین تجربیاتی مشترک در مدرنیته و تعامل با قدرتهای غربی می باشند. روابط دوجانبه بیشتر وقتها از هر گونه نفرت مذهبی و قومی عاری بوده است. ثالثا، دو کشور در حال حاضر در مقابل قدرتهای بزرگ فرامنطقه ای، سرنوشتی مشترک دارند.
- از طریق مشارکت ترکیه و ایران، می توان اقدامات روانی و تبلیغاتی را که با هدف شعله ور کردن آتش جنگ شیعه و سنی برنامه ریزی شده است، کاهش یا خنثی کرد. بدون شک آنها می توانند روشهایی برای کمک به صلح و امنیت جهان اسلام از طریق میانه روی پیدا کنند.
- از طریق اعتدال و مبارزه با افراط گرایی، هر دو طرف فرصتهای منحصر به فرد معنوی در اختیار خواهند داشت تا نفوذ خود را به ویژه در سرزمینهای قبیله ای افزایش دهند.
- برنامه های قدرتهای بزرگ علیه منطقه، خطری جدی برای هر دو طرف ایجاد می کند. تهران و آنکارا باید با تهدیدات مشترک به ویژه خطر تجزیۀ کشورهای همسایه مقابله کنند. سفر تاریخی مقامات ارشد ایرانی به ترکیه، می تواند نقشی تعیین کننده در این زمینه ایفا کند.