سیاست جدید واشنگتن در قبال ایران: سوریه و فراتر از آن
بعد از آشفتگی اولیه در کاخ سفید، دولت ترامپ ظاهرا دست به ارائۀ استراتژی برای مقابله با آرمانهای هژمونیک ایران در خاورمیانه زده است. ژنرال مک مستر مشاور جدید امنیت ملی و ژنرال جیمز متیس وزیر دفاع، که هر دو از رهبران نظامی رده بالا و آگاه به مسائل منطقه هستند، در پشت پردۀ این سیاست جدید قرار دارند. هر دو ژنرال در مورد جزئیات مسئله لب فرو بسته اند، اما پیشرفتهای صورت گرفته در این زمینه و واکنش تهران، طرحی کلی از این استراتژی نوظهور به دست می دهد.
برنامۀ آنها دو مرحله دارد. در مرحلۀ نخست ایالات متحده سعی خواهد داشت تا دستاوردهای تهران را که حاصل دخالت در جنگ داخلی سوریه است، به حد اقل برساند. روز هشتم مارس ۲۰۱۷ نیکی هیلی؛ سفیر آمریکا در سازمان ملل اظهار داشت که هدف واشنگتن در مذاکرات پیش رو، جهت پایان دادن به منازعه، بیرون راندن ایران و متحدان آن از سوریه است. هیلی همچنین اظهار داشت: “این موضوع اکنون چیزی بیش از یک راه حل سیاسی است و اساسا به این معناست که سوریه دیگر نمی تواند بهشت امن تروریستها باشد. ما باید مطمئن باشیم که ایران و متحدان آن را بیرون می کنیم و از مرزهای هم پیمانان خود نیز، مراقبت به عمل می آوریم”.
برای رسیدن به این هدف، ایران از پیوستن به کمپین بزرگ بیرون راندن داعش از رقه و شمال سوریه کنار گذاشته شده است. در اصل انتظار می رفت ایالات متحده، روسیه و ترکیه در این حمله مشارکت داشته باشند، طرحی که هفتم مارس ۲۰۱۷ از سوی سه ژنرال به نامهای ژوزف دانفورد، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا؛ والری گراسیموف، فرمانده ارشد نیروهای مسلح روسیه و خلوصی آکار، رئیس ستاد مشترک ارتش ترکیه در شهر آنتالیا مورد بحث و بررسی قرار گرفت. متعاقبا پنتاگون اعلام کرد عملکرد ارتش ترکیه در آزادسازی شهر الباب رضایتبخش بود. اما در این میان شایعاتی وجود دارد مبنی بر اینکه احتمال می رود نیروهای ترکیه با نیروهای دموکراتیک سوریه جایگزین شوند که مؤلفۀ بزرگ کردهای سوری؛ یعنی یگانهای حمایت مردمی را با خود دارد. ترکیب نهایی هرچه باشد، نیروهای ایرانی به حاشیه رانده شده اند، واقعیتی که موجب بروز نگرانی در تهران شده بود. اگرچه ایران بخشی از گفتگوهای آستانه به شمار می رود، اما نظام جمهوری اسلامی می داند که واقعیتهای نظامی در این زمینه، حقایق سیاسی را دیکته می کنند.
به علاوه، ایران باید با روابط در حال شکوفایی آمریکاروسیه مقابله کند. علیرغم عواقب ناشی از مداخلۀ روسیه در انتخابات، دولت آمریکا آشکارا روسیه را به عنوان شریک خود در سوریه در آغوش می گیرد- حرکتی تاریخی است که منافع جانبی برای هر دو طرف دارد. ولادیمیر پوتین امیدوار است که در زمینۀ همکاری با واشنگتن گفتگو کند تا کمی از فشار ناشی از تحریمهای تحمیل شده بر اثر الحاق کریمه به مسکو و مداخلۀ دائم آن در شرق اوکراین بکاهد. واشنگتن همواره هزینههای مالی و دیپلماتیک اقدامات تهاجمی روسیه را افزایش داده است: تحریمها سبب شده اند تا روبل روسیه ۵۰ درصد ارزش قبلی خود در مقابل دلار آمریکا را از دست بدهد. طبق اظهارت بانک جهانی، تولید ناخالص داخلی روسیه که ۰۵۳/۲ تریلیون دلار (در واحد دلار آمریکا) در سال ۲۰۱۴ بود به ۲۶۷/۱ تریلیون دلار در سال ۲۰۱۶ کاهش یافت.
دولت ترامپ به نوبۀ خود امیدوار است تا از پوتین به عنوان “حاکم” واقعی دمشق استفاده نماید تا ایران را تحت فشار بگذارد که بعد از رسیدن به توافق، خاک سوریه را ترک کند. حد اقل، پنتاگون مایل خواهد بود تا مخالفت روسیه نسبت به نقشۀ ایران در ساخت بندری در لاذقیه به عنوان بخشی از یک برنامۀ آرمانی تر برای ایجاد پل زمینی ارتباط بین ایران و سواحل مدیترانه را ببیند.
دور کردن مسکو از تهران باید آسانتر باشد، زیرا تهران به عنوان رقیب جدی روسیه در زمینۀ صادرات گاز پا به عرصه گذاشت. ایران از منابع غنی گاز برخوردار است که با رفع تحریمها نظر کشورهای غربی را به خود جلب خواهد کرد. رفع تحریم می تواند موانع دسترسی به گاز ارزان ایران -۲.۲۸ دلار به ازای هر یک میلیون متر واحد حرارتی بریتانیا در مقایسه با ۵.۸۸ دلار روسیه- را از میان بردارد که خود می تواند صادرات روسیه به چین و اروپا را کاهش دهد. حرکت واشنگتن علیه تهران، موقعیت مسکو به عنوان صادرکنندۀ گاز را تقویت خواهد کرد و نیز نظر سرمایه گذاران خارجی را که به ثبات سیاسی برای سرمایه گذاریهای خود ارزش می دهند، جلب خواهد نمود.
بخش دوم نقشۀ متیسمک مستر ایجاد محور سنی جهت پوشش دادن و عقب راندن محور شیعه به رهبری ایران است. ملک سلمان پادشاه عربستان به عنوان رکن اصلی اتحاد سنی تعیین شده است که شامل امارات متحدۀ عربی، اردن و ترکیه نیز خواهد بود. ژنرال متیس در دیدار خود از امارات در ۱۸ فوریه ۲۰۱۷ به توضیح در این رابطه پرداخت. متیس بار دیگر بر مشارکت دفاعی قوی عربستانآمریکا و اهمیت روابط استراتژیک عربستان- ایالات متحده به ویژه برای مقابله با چالشهای امنیتی جدید و نوظهور تأکید نمود. نکتۀ مهمتر آنکه در ۱۴ مارس ۲۰۱۷ شاهزاده محمد بن سلمان ولیعهد عربستان در آنچه که “نقطۀ عطف تاریخی” در روابط بین دو کشور توصیف شد، با پرزیدنت ترامپ دیدار کرد. این دو شخصیت اظهار داشتند که “ایران سعی دارد تا از طریق حمایت از سازمانهای تروریستی، مشروعیتی در جهان عرب به وجود آورد”.
جای تعجب نیست که پادشاهی عربستان آمادۀ پذیرش چنین نقشی خواهد بود. بلندپروازیهای منطقهای ایران و سیاست تهاجمی در اجرای آنها، از جمله تشدید شورش حوثیها در یمن موجب خشم عربستان شده است. ریاض همچنین نیم نگاهی به حمایت مستمر ایران از بشار اسد در سوریه و نیز مداخلۀ این کشور در عراق و بحرین داشته است. ملک سلمان بر خلاف پادشاه قبل از خود، عهد بسته است تا پاسخی قاطعانه به تحریکات ایران بدهد، تصمیمی که منجر به مداخلۀ عربستان در جنگ داخلی در یمن شد. سرانجام سعودیها نیز سعی کرده اند تا روابط با عراق را تقویت کنند، کشوری که به زعم ایران جزء محور شیعی تلقی می شد.
موقعیت ترکیه تنها اندکی جای تعجب دارد. اگرچه ایران و ترکیه سابقهای طولانی در رقابت با یکدیگر دارند، اما در سالهای اخیر هر دو کشور روابط خود را آرام کردند تا همکاریهای اقتصادی سودمند دوطرفهای را دنبال کنند. حجم مبادلات در سال ۲۰۱۴ حدود ۱۳.۷ میلیارد دلار بود و هر دو کشور امیدوار بودند تا در آینده، مبادلات خود را به ۳۰ میلیارد دلار افزایش دهند. با این وجود، روابط به سردی گرائید، زیرا پرزیدنت اردوغان دشمن قسم خوردۀ بشار اسد، ایران را به علت پشتیبانی از رژیم اسد محکوم کرد. حملات ضد داعشی در موصل شکافهای بیشتری ایجاد کرده بود. تهران با نفوذ قوی تر خود در عراق، به دنبال تهاجم آمریکا در ۲۰۰۳ امیدوار بود تا جهت سلطۀ شیعه، دسترسی خود را در اطراف موصل افزایش دهد. با این وجود و برای جلوگیری از این موضوع، ترکیه نیروهای خود را به مناطق هم مرز با موصل گسیل داشته است، عملی که تهران آن را قویا محکوم کرد. وزارت امور خارجۀ ایران سفیر ترکیه را احضار نمود تا اعتراض رسمی خود را تسلیم وی نماید، اما تهران گزینههای زیادی ندارد زیرا ایالات متحدۀ آمریکا که در نبرد علیه داعش همکاری می کند، چراغ سبزی به آنکارا نشان داده است تا به عنوان همدست در عراق و برای مقابله با رویای سلطه گری ایران وارد عمل شود.
پرزیدنت اردوغان در طی دیدار خود از بحرین در ۱۴ فوریه ۲۰۱۷ به خصومت خود با نظام جمهوری اسلامی ادامه داد. رئیس جمهور ترکیه با اشاره به ناآرامیهای تحریک شده در پادشاهی بحرین در منطقۀ استراتژیک اظهار داشت که ترکیه دیگر تاب تحمل تجاوزات ایران را ندارد. وی از مداخلات ایران در عراق ابراز ناخشنودی کرد. اردوغان ایران را به علت تشدید “ناسیونالیسم فارسی” در منطقه محکوم کرد و ابراز داشت که ایران با تشدید مناقشات قومی و مذهبی سعی در تجزیۀ عراق دارد. وی اظهار داشت: “ناسیونالیسم فارسی وجود دارد، ما مجبوریم مانع از آن شویم. ما نمی توانیم تنها به تماشای این تعدی بنشینیم”. مولود چاووش اوغلو وزیر امور خارجۀ ترکیه که اندکی بعد در کنفرانس امنیتی مونیخ حاضر شد، ایران را به خاطر تقویت تشیع در سوریه و عراق و ایجاد بیثباتی در منطقه با عملیات خود محکوم نمود.
مسلما جالبترین فاکتور در محور سنی، حمایت بیسر و صدای اسرائیل در زمینۀ اطلاعاتی است. روابط مخفی بین اسرائیل و عربستان سعودی از سال ۲۰۱۶ گسترش یافته است. انور عشقی؛ ژنرال ارشد بازنشستۀ سعودی آشکارا در ژوئن ۲۰۱۶ از اسرائیل دیدار و با ژنرال دورگولد؛ سرپرست وزارت خارجۀ اسرائیل و ژنرال یوآو مردخای؛ هماهنگ کنندۀ دولت اسرائیل ملاقات نمود. در سال ۲۰۱۵، این دو ژنرال در یک شورای مستقر در واشنگتن پیرامون روابط خارجه با یکدیگر ملاقات کردند و ایران را به عنوان تهدید اصلی برای ثبات منطقه قلمداد نمودند. حتی ادعاهایی در این خصوص مطرح شده است که سعودیها آماده بودند تا در صورت تمایل اسرائیل، به حمله به تأسیسات اتمی ایران، کریدور هوایی و پایگاههای هوایی در اختیار آن کشور قرار دهند. روزنامۀ اورشلیم پست خاطرنشان کرد که از ابتدای ۲۰۱۴ پنج بار ملاقات سری بین مقامات اطلاعاتی اسرائیل و سعودیها برای گفتگو در مورد ایران صورت گرفته است.
تهران با ناامیدی بزرگ به این تحولات واکنش نشان داد. وزارت امور خارجه بار دیگر در مورد لحن تند اردوغان و چاووش اوغلو ابراز نارضایتی کرد. با این حال، نگرانی اصلی تهران از ایالات متحدۀ آمریکا و سعودیها بود. رسانههای ایران خاطرنشان ساختند این دو کشور سرگرم فرایند تشکیل ناتوی ۲، پیمان اتحاد منطقهای علیه ایران هستند. رسانههای نمایندۀ سپاه پاسداران قدرت نظامی عربستان را مسخره کردند و به واشنگتن هشدار دادند که یمن را به حال خود بگذارد. طبق معمول جدیترین تهدیدات علیه اسرائیل بود که در این مورد، ایران به حماس و حزب الله به عنوان متحدان خود متکی است. در واقع حماس در حرکتی با پشتیبانی ایران، از یحیی سینوار فرمانده تندروی حماس خواست تا رهبری غزه را به عهده بگیرد.
با این وجود، و علیرغم موضع گیریهای سپاه و هیاهوی آن، چنین بر می آید که در صورت موفقیت نقشۀ متیسمک مستر، به طور جدی از توان ایران در استفاده از ترور در راستای خواستههای هژمونیک خود در منطقه کاسته خواهد شد.
مطالب این بخش بیانگر نظرات شخصی نویسنده است و لزوما مورد تأیید ایرام نیست.