معنای شعارها در اعتراضات اخير ايران

معنای شعارها در اعتراضات اخير ايران
با فشار دادن دکمه های + و - می توانید اندازه فونت متن را تغییر دهید.

بحث و کنکاش در مورد اعتراضات اخیر در ایران که هفتم دی در شهر مشهد آغاز و سپس به دیگر نقاط کشور گسترش یافت، در داخل و خارج ایران ادامه دارد. مهم‌ترین تفاوت اعتراضات اخیر با بسیاری از اعتراض‌های گذشته که بیشتر از سوی فعالان سیاسی و دانشجویان ترتیب داده می­شد، این است که اعتراضات روزهای اخیر به صورت ناگهانی و از سوی شهروندان عادی راه اندازی شده است که نسبت به کاهش روزافزون استاندارهای زندگی معترض هستند.

شعارهایی که علیه مهمترین اشخاص و سازمان­های حکومتی همچون حسن روحانی، آیت الله خامنه ای، جمهوری اسلامی و کلیت نظام و مهم­تر از همۀ اینها در ستایش رضاشاه، بنیانگذار سلسلۀ پهلوی سر داده می­شود، باید به دقت بررسی شوند. شعار "ایران که شاه نداره، حساب کتاب نداره" که در مخالفت با بودجۀ سال آینده سر داده می­شود و یا شعار «رضا شاه، رضا شاه، روحت شاد» نشانگر ناامیدی و یأس ۴۰ سالۀ اخیر مردم ایران است. از سخنان آیت الله علم الهدی، امام جمعۀ مشهد و نمایندۀ رهبر ایران در استان خراسان رضوی که روز پنجشنبه گفته بود "نه‌ تنها امروز در برابر مردم خودمان از ادارۀ اقتصاد، رفاه و زندگی‌شان با این مسائل امروز شرمنده هستیم، بلکه در طول تاریخ ۴۰ ساله، مدیریت‌ها آنچنان آشفته بوده که ما شرمندۀ مردم هستیم" می­توان فهمید که سیاستمداران و روحانیون نظام نیز از فقر و ناامیدی که مردم ایران دست به گریبان آن هستند، خبر دارند. از سوی دیگر، افزایش بودجۀ نهادهای امنیتی در بودجۀ سال آینده و همچنین رزمایش و مانورهای ضد شورش اخیر که توسط سپاه پاسداران و سازمان بسیج صورت گرفته، نشانگر آگاهی مسئولین نظام از ناخشنودی مردم است.

آغاز تجمعات اخیر از شهر مشهد به عنوان نماد شهرهای مذهبی ایران و سرایت آن به شهرهای کرمانشاه، قم، تبریز و تهران نیز به خوبی نشانگر ابعاد گستردۀ ناامیدی و ناخشنودی مردم است. هنگامی که ردیف­های بودجۀ سرسام آور نهادهای دینی-مذهبی در بودجۀ سال آینده را در نظر بگیریم، گسترش اعتراض­ها به نهادی همچون آستان قدس رضوی که تخمین زده می­شود دارای سرمایه ای بیش از ۱۰ میلیارد دلار است، تعجب آور نخواهد بود. همچنین، شعار «مرگ بر روحانی» نیز نشانگر این موضوع است که نارضایتی از حسن روحانی که کمتر از یک سال پیش با امید زیادی مرم را پای صندوق­های رأی کشید و در انتخاباتی با مشارکت بالا برای بار دوم به عنوان رئیس جمهور ایران انتخاب شد، تنها مختص نخبگان اصلاح طلب نیست و هشتگ «از رأی دادن به روحانی پشیمان هستم» نیز بیانگر اعتراض عده ای محدود نیست.

از سوی دیگر شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» یادآور اعتراضات سال ۱۳۸۸ جنبش سبز است. شعار «سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن» نیز از سویی بیانگر اعتراض مردم به سیاست خارجی حکومت می­باشد و از طرف دیگر نشانگر این نکته است که مردم علیرغم تبلیغات فراوان، سیاست­های اجرایی نظام در سوریه را قبول ندارند. اما بدون شک شعارهایی مانند «اسلام رو پله کردید، ملت رو ذله کردید» و «ما انقلاب کردیم، چه اشتباهی کردیم» که کلیت انقلاب و نظام را هدف قرار داده اند، دارای بیشترین بار معنایی هستند.

در اصل اعتراضات به وضعیت اقتصادی در ایران از ماه ها پیش و هنگامی که برخی مؤسسات مالی و بانکی اعلام ورشکستگی کردند، آغاز شده بود. برخی مؤسسات مالی با استفاده از روابط ویژۀ خود با نهادهای دولتی، پس از جمع آوری سپرده های مردم با استفاده از نرخ بهره بالا، ورشکستگی خود را که خیلی پیش از این رقم خورده بود، اعلام کردند و بدین ترتیب هزاران سپرده گذار دارایی خود را از دست دادند. هنگامی که این واقعیت را که بسیاری از افراد در ایران وام­های کم بهره را از دولت دریافت می­کنند و سپس این مبالغ را در دیگر مؤسسات با نرخ بهره بالاتر به سپرده گذاشته و زندگی خود را از این طریق سر و سامان می­دهند، در نظر بگیریم، می­توان فهمید که وضعیت به وجود آمده، فشار بسیار زیادی را بر روی این گروه از جامعه وارد خواهد ساخت. اظهارات اعضای دولت روحانی در روزهای نخست شروع بحران مؤسسات مالی مبنی بر اینکه "چرا مردم به چنین مؤسساتی که نرخ بهره بالایی می­پرداختند، اعتماد کرده اند" نیز باعث عصبانیت بیشتر آسیب­دیدگان از این موضوع و ناخشنودی آنها از روحانی شد.

بحران اقتصادی ناشی از سوء مدیریت مزمن، تحریم­های جامع و قیمت پایین حامل­های انرژی، همانگونه که در بحث­های مربوط به بودجۀ ایران نیز دیده شد، منافع این کشور را تحت فشار قرار داده است. علی لاریجانی، رئیس مجلس ایران گفته است که ادارۀ کشور با تولید ناخالص داخلی که تا ۳۵۰ میلیارد دلار کاهش یافته، ممکن نیست و از سویی احمدی نژاد با حملات سنگین و مداوم خود علیه دولت، قوۀ قضائیه و مجلس مدعی خارج شدن کنترل ادارۀ کشور از دست مسئولین شده است. شاید به همین دلیل بود که رهبر ایران یک روز پیش از آغاز اعتراضات در سخنانی گفت، "کسانی که همۀ امکانات کشور دستشان بوده یا هست، دیگر حق ندارند نقش اپوزیسیون بازی کنند و این افراد باید حساب پس دهند". اما این سخنان آیت الله خامنه ای با واکنش زیادی مخصوصا در شبکه های اجتماعی روبرو شد. به نظر منتقدین، رهبر ایران در طول ۳۰ سال مسئولیت خود، نه تنها به هیچ نهادی پاسخگو نبوده، بلکه حتی یک بار هم کنفرانس خبری نداشته است.

به نظر می­رسد توافق هسته ای (برجام) که ایران بر روی آن حساب زیادی باز کرده بود و نجات اقتصاد خود را در گرو اجرای آن می­دید، با روی کار آمدن ترامپ در عمل کارآیی خود را از دست داده و دستاورد قابل توجهی برای اقتصاد کشور درپی نداشته است. در صورتی که دولت آمریکا تحریم­های جدید علیه برنامۀ موشکی ایران را اجرایی کند، اقتصاد ایران با فشار بیشتری روبرو خواهد شد. همچنین در صورت تصویب افزایش ۵۰ درصدی حامل­های انرژی در مجلس شورای اسلامی، اعتراضات شدت بیشتری به خود خواهد گرفت. علیرغم ظاهر سیاسی و ایدئولوژیک انقلاب ۵۷ ایران، نباید تأثیر کاهش شدید قیمت نفت و افزایش جمعیت زاغه نشین ایران در شکل گیری این انقلاب را نادیده گرفت. به همین دلیل نباید نسبت به نقش عظیم بحران­های اقتصادی در جنبش­های اجتماعی بی­تفاوت بود. مخصوصا در کشوری که سال­هاست خواسته های اولیه و پایه ای مربوط به موضوعات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در آن با بهانه های مختلف سرکوب شده است.