تحولات اخیر ادلب و آینده روابط ترکیه و روسیه

تحولات اخیر ادلب و آینده روابط ترکیه و روسیه
با فشار دادن دکمه های + و - می توانید اندازه فونت متن را تغییر دهید.

روز سوم فوریه، شهادت ٧ سرباز و یک پرسنل غیرنظامی و نیز زخمی شدن ١٣ سرباز دیگر، در پی حمله نيروهاي وابسته به رژیم اسد به سربازان ترک مستقر در ادلب، با واکنش شدید از سوی افکار عمومی ترکیه روبرو شد. انجام این حمله به محل استقرار نیروهای ترک به رغم هماهنگی قبلی به شکل مستقیم با روسیه و نتیجتاً به شکل غیرمستقیم با رژیم اسد، عاملی بود که عکس العمل شدید مقامات و افکار عمومی ترکیه را در پی داشت.

اگرچه با حملات متقابل ترکیه، تلفات سنگینی به نیروهای وابسته به رژیم وارد شد، با این حال از شدت واکنشها برعلیه روسیه علی‌الخصوص در شبکه‌ های اجتماعی کاسته نشد و تحلیلگران و مسئولین با حدت بیشتری به انتقاد از روسیه پرداختند.

در اصل، بیانات اخیر ایراد شده از سوی عالیترین مقام سیاسی کشور یعنی شخص رئیس جمهور رجب طیب اردوغان، مبین این نکته بود که در نتیجه حملات گسترده رژیم اسد و حامیانش، روند سوچی و آستانه دیگر فاقد اعتبار است. کشته شدن برخی از افسران روسی و فرماندهان ایرانی در درگیری های مخالفان سوری با طرفداران رژیم اسد، این موضوع را به ذهن متبادر می سازد که مسئله ادلب می تواند در خصوص روند و مکانیسم مذکور تعیین کننده باشد. از قرار معلوم، پیش از برگزاری سومین نشست کمیسیون قانون اساسی در ژنو، طرفین در تلاش هستند تا با افزودن بر دستاوردهای میدانی خود، با دستی بازتر و قدرتمندتر بر سر میز مذاکره بنشینند. این شیوه دیگر تبدیل به ترفند معمول سالهای اخیر اسد و حامی اش یعنی روسیه شده است. رژیم اسد پس از گسترش نفوذ میدانی در پی حملات گسترده، با دخالت ترکیه و روسیه آتش بس موقت را قبول می کند و این وضعیت تا انجام حملات بعدی به این شکل ادامه می یابد. می توان گفت اقدامات تلافی ‌جویانه ترکیه به حمله اخیر نشان می دهد که آنکارا در میدان عمل در مقابل عمل انجام شده‌ ای از این دست دیگر مماشات و مسامحه نخواهد کرد.

چنانکه معلوم است روند آستانه و همکاری سه جانبه در ارتباط با سوریه، با توجه به آخرین وضعیت بحران در این کشور، مکانیزمی بود که در اواخر سال ٢٠١٦ ترکیه با دستاوردی حداقل مجبور به قبول آن شده بود. آنکارا، به دلایلی چون: محافظت از مخالفان که پس از خروج از حلب در کل سوریه دیگر حرفی برای گفتن نداشتند؛ متوقف ساختن پیشروی ی ‌پ‌گ که وجهه قانونی بین‌المللی کسب کرده بود؛ و علی‌الخصوص مبارزه با یک ساختار درونی پس از کودتای نافرجام جولای ٢٠١٦؛ و نیز با تأثیر عدم همراهی متحدان سنتی خود مجبور به اشتراک در این ائتلاف شد.

در طول این روند، ترکیه به رغم انجام عملیاتهایی با گستره محدود همانند سپر فرات، شاخه زیتون و چشمه صلح، نتوانست مانع از ضعیف شدن روزافزون متحدان میدانی خود و قدرت گیری هرچه بیشتر رژیم شود. به علاوه، جلسات امنیتی برگزار شده بین ترکیه و رژیم سوریه در سطح بالا در اواسط ماه ژانویه در مسکو، به معنی پایان یافتن بعد نظامی در بحران سوریه تعبیر شد.

هم اکنون، کمک تسلیحاتی کارآمد به مخالفان در ادلب، بیانات برخی از مقامات نظامی امریکا در حمایت از موضع ترکیه، پسرفت آشکار نفوذ منطقه ‌ای ایران پس از کشته شدن قاسم سلیمانی و انحطاط اقتصاد رژیم بعثی از جمله عواملی است که می تواند سبب اصرار روسیه در کسب یک پیروزی نظامی فوری باشد. با این حال، هم موفقیت ترکیه در حل بسیاری از مسائل ساختاری ٥ سال پیش و هم پیشرفت نسبی در بهبود روابط ترکیه با اتحادیه اروپا و امریکا، احتمال عملکرد فعالتر ترکیه در پاسداری از منافع ملی خود را افزایش می دهد. طبیعتاً ترکیه به عنوان پرقدرت‌ ترین همسایه سوریه با طویلترین مرز زمینی با این کشور، نمی تواند نسبت به نقش آفرینی در بحران سوریه از سوی کشورهای سومی که از هزاران کیلومتر دورتر آمده ‌اند، بی تفاوت باشد. پس از ثابت شدن ناکارآمدی روند آستانه در تأمین ثبات و یا روند انتقال سیاسی، ترکیه در جهت تأمین منافع خود و سلامت مردم سوریه، همه گزینه ‌ها از جمله انتخاب متحدان جدید را بررسی خواهد کرد. در چنین وضعیتی، صرفاً در مسئله سوریه احتمال آسیب ‌پذیری همکاریهای ترکیه و روسیه وجود دارد و می تواند منجر به حقانیت تفاسیر در مورد پایان همکاریهای دو کشور شود. مسئله این است که از این پس، انتخاب روسیه به عنوان متحد ترکیه خواهد بود یا یک رژیم فروپاشیده. مسلمآً نتایج این انتخاب بر نفوذ منطقه ‌ای مسکو تأثیر مستقیم خواهد داشت.


این مقاله بار نخست در تاریخ ١٦ بهمن در وبسایت فارسی صدا و سیمای ترکیه (TRT) منتشر شده است:

 https://www.trt.net.tr/persian/brnmh-h/2020/02/05/rwbt-trkhyh-w-yrn-z-dyrwz-t-mrwz-1353861