تلاشهای ژئو اقتصادی ایران برای مهندسی ساختار جمعیتی و ایدئولوژیک سوریه

تلاشهای ژئو اقتصادی ایران برای مهندسی ساختار جمعیتی و ایدئولوژیک سوریه
با فشار دادن دکمه های + و - می توانید اندازه فونت متن را تغییر دهید.

بحران سوریه پس از هفت سال دارد به مراحل پایانی خود نزدیک می شود و با اقدام بازیگران اصلی به تقسیم مناطق نفوذ، پاسداری از دستاوردها و تقویت نقش وکلای خود، نزاع و درگیری در این کشور رو به پایان است. اکنون و پس از اینکه نظام اسد و شرکای ایرانی و روسی اش به شبه پیروزی رسیده اند، ویژگیهای ژئو اقتصادی کشور از طریق گسترش دامنۀ مناطق معروف به «سوریۀ مفید»، در دست بازسازی قرار گرفته اند.

بشار اسد در سال 2015م نام «سوریۀ مفید» را برای مناطقی به کار برد که نیروهای دولت ناچار شدند در برابر گروه های مسلح مخالف به آنها عقب نشینی نمایند تا کمربندی امنیتی را در اطراف پایتخت به وجود آورند. «سوریۀ مفید» مناطق قلمون در جنوب تا حمص، حماه، لاذقیه و طرطوس در شمال و سواحل سوریه را در بر می گیرد. با استقرار تام و تمام نیروهای دولتی مورد حمایت ایران بر بخشی از جغرافیای کشور، دامنۀ مناطق «سوریۀ مفید» از طریق این نیروها گسترش خواهد یافت.

چنانچه گذرگاه زمینی مورد نظر ایران یعنی از تهران تا دریای مدیترانه، -با وجود تلاش واشنگتن برای جلوگیری از آن- ایجاد شود، مناطقی که در اختیار نیروهای دولتی مورد حمایت ایران و روسیه قرار دارند، از نظر جغرافیایی، رابطۀ شمال و جنوب کشور را از یکدیگر به تمامی قطع می کنند. با توجه به حضور عملی، گسترده و محوری نظامی ایران در حمایت از نیروهای نظامی و شبه نظامی وابسته به نظام اسد در مناطق «سوریۀ مفید»، ایران از طریق تسلط بر عمق این مناطق تا مناطق شرقی سوریه خواهد توانست نقشۀ ژئو اقتصادی مناطق زیر نفوذ خود را ترسیم کند.

اما ایران بدون برخورداری از نیروی انسانی کافی، نخواهد توانست ویژگیهای ژئو اقتصادی سوریه را -تنها از طریق توزیع مجدد مراکز ثقل اقتصادی میان کانونهای اجتماعی و سیاسی نزدیک به خط ایدئولوژیک خود- دگرگون سازد. برای شناخت مکانیزمهای یاری دهندۀ ایران در بروز توان اقتصادی در حال شکل گیری آن در سوریه، این پژوهش به بررسی نقش این کشور در ایجاد دگرگونی و مهندسی ساختار جمعیتی و ایدئولوژیکی سوریه جهت تحقق اهداف اقتصادی مورد نظر خود در سوریۀ پس از جنگ می پردازد.

منافع اقتصادی ایران در سوریه

اگرچه دخالت ایران در سوریه صرفا در راستای اهداف اقتصادی نبوده است، اما این کشور در برابر خدمات نظامی چندین ساله اش، انتظار دارد به امتیازات اقتصادی به ویژه در مرحلۀ بازسازی سوریه دست یابد. اما ابعاد استراتژیک دیگری در سوریه وجود دارند که در درازمدت، جایگاه آن کشور را برای ایران از نظر اقتصادی، قابل توجه می گرداند. در حقیقت شرایط نامطمئنی که ایران در سایۀ ادامۀ روابط متشنج با آمریکا در آن به سر می برد -چنانچه توافقنامۀ هسته ای با غرب در آینده دچار مشکل شود و بار دیگر تحریمهای بین المللی از سر گرفته شود- اهمیت تقویت روابط اقتصادی با کشورهای همسایه به عنوان پشتوانه ای برای رویارویی با وضع جدید را دوچندان می کند. به عنوان مثال، عراق به عنوان بازاری برای صادرات غیر نفتی ایران، نقش پراهمیتی در کاهش آثار تحریم ایفا کرده است.

برنامه های حمایت مالی تهران از دمشق که این کشور را در طول سالیان جنگ از نظر اقتصادی بر سر پا نگاه داشت، شیوه ای از سرمایه گذاری سیاسی و اقتصادی به شمار می آید. به دلیل واگذاری انبوه امتیازهای پنهان و آشکاری که ایران در برابر خدمات نظامی و غیر نظامی خود به نظام اسد از آن برخوردار شده است، به احتمال فراوان سوریه پس از جنگ به صورت یکی از بزرگترین بازارها برای صادرات غیر نفتی ایران در خواهد آمد. همچنین ممکن است این امتیازها فرصتهایی را برای سرمایه گذاری در بخشهای استراتژیک اقتصادی در اختیار ایران قرار دهد، تا حضور خود را به گونه ای تثبیت کند که بتواند در درازمدت گروه های فشاری را به وجود آورد. از نظر ژئو اقتصادی، علیرغم اینکه گذرگاه زمینی ایران-مدیترانه در مرحلۀ شکل گیری است، اما افتتاح آن شاید امکان به کارگیری اش را در آینده به عنوان گذرگاه تجاری فراهم گرداند.

بهره برداری تجاری احتمالی از گذرگاه زمینی ایران-مدیترانه، چه بسا یکی از نشانه های نفوذ ژئو اقتصادی این کشور در سوریه پس از جنگ خواهد بود، اما باید از چشم انداز وسیعتری به این مسئله نگریست؛ زیرا ایران به دنبال سرمایه گذاری در بخشهای حیاتی اقتصاد سوریه مانند انرژی، مخابرات و بخشهای کم اهمیت تری مانند معادن و کشاورزی است. با این حال نباید به تلاشهای این کشور برای گسترش دامنۀ «سوریۀ مفید» به شرق سوریه از طریق ایجاد گذرگاه زمینی و تلاش برای تقویت حضور خود در بخشهای حیاتی و کم اهمیت اقتصاد سوریه جداگانه نگریست.

ایران بدون تقویت حضور خود در استانهای شرقی همجوار با عراق که ثروتهای گاز و نفت کشور در آن متمرکز است، عملا نخواهد توانست به بالاترین درجه از منافع اقتصادی خود دست پیدا کند. بنابر گزارشهای اقتصادی، تهران برای تأمین سوخت مورد نیاز سوریه، ماهانه دو میلیون بشکه نفت به آن کشور صادر می کند. برای اینکه نظام اسد از نظر تأمین مواد نفتی به خودکفایی برسد و از محموله های نفتی ایران بی نیاز شود، به تسلط دوباره و باز گردانیدن مناطق شرق کشور نیاز خواهد داشت.

تسلط دوباره بر مناطق نفت خیز کشور به ویژه استان دیر الزور، برای سرمایه گذاری ایران در بخش نفتی سوریه بسیار ضروری است. بر اساس یکی از قراردادهای اقتصادی میان ایران و سوریه که در ماه ژانویه 2017م  منعقد شد، دولت سوریه هزار هکتار (10 کیلومتر مربع) زمین را در اختیار ایران برای ساخت و تأسیس تجهیزات نفت و گاز قرار می دهد. چنانچه هدف از تأسیسات مورد نظر صدور مازاد نفتی در آینده باشد، پاکسازی مناطق بین حوزه های نفتی و پالایشگاه ها و تسلط و حفظ امنیت خطوط امداد برای ایران و سوریه بسیار ضروری خواهد بود. با توجه به تجربۀ ایران در حوزۀ پالایش و پتروشیمی -صنایع مرتبط با بخش نفت- ایران پس از جنگ تلاش خواهد کرد در این حوزه ها سرمایه گذاری کند.

هم اکنون ایران سرگرم اجرای پروژه های تولید برق در سوریه با بهای 660 میلیون دلارست. اما پروژه های تولید برق توسط ایران در سوریه دارای اهداف ژئوپولتیک نیز هست، زیرا تهران می خواهد از راه عراق، شبکۀ برق داخلی خود را به شبکه های برق سوریه و لبنان با هدف صدور برق اضافی کشور وصل کند. ایران اکنون از نیروگاه های غرب کشور، به عراق برق صادر می کند. از اینرو، باز گردانیدن مناطق سوری همجوار با عراق به تحت کنترل نظام اسد، به معنای امکان اجرای پروژۀ وصل شبکۀ برق ایران به شبکه های برق در شرق مدیترانه است. به همین دلیل، تلاشهای آمریکا برای بیرون راندن تشکلهای شبه نظامی وابسته به ایران از مناطق شرق سوریه، تهدیدی جدی برای منافع اقتصادی ایران در سوریه به شمار می رود.

اما ایران تنها کشوری نیست که برای ایفای نقشی محوری در بازسازی و سرمایه گذاری در بخشهای استراتژیک اقتصاد سوریه تلاش می کند، زیرا روسیه نیز به دنبال دستیابی به توافقهایی با نظام اسد در زمینه های بازسازی و به راه اندازی پروژه های اقتصادی است. در ماه ژوئن 2017م پایگاه اینترنتی «المدن» به نقل از «الاقتصادی السوری» گزارش داد که یک شرکت روسی کار بازسازی بزرگترین معدن فسفات را در شرق حمص آغاز کرده است. این شرکت روسی همچنین یک پالایشگاه تصفیۀ گاز با قدرت تصفیۀ سالانۀ 1 میلیارد و 500 میلیون مترمکعب را خواهد ساخت. بنابر گزارش «المدن» به نقل از شبکۀ «فونتانکا»ی روسیه، شرکت «یوروپولیس» روسیه قراردادی را با وزارت نفت و انرژی سوریه امضا نموده که به موجب آن، شرکت مذکور در برابر آزادسازی و حفظ امنیت مناطق نفت خیز و تأسیسات مربوط به آن، از یک چهارم درآمدهای آن برخوردار خواهد شد.

ایجاد تغییر در ساختار ایدئولوژی و جمعیتی در راستای منافع اقتصادی

پس از جنگ داخلی سوریه، ایران بدون ایجاد فضایی اجتماعی که پذیرای حضور خود باشد، نخواهد توانست فعالیتهای اقتصادی اش را در آن کشور گسترش دهد. هرچند این كشور به وسیلۀ سپاه قدس ده ها تشکل نظامی و شبه نظامی شیعی را در سوریه ساپورت می کند، اما با عقب نشینی آن تشکلهای مسلح، ایران در آینده به بازسازی جایگاه و نفوذ اقتصادی خود در شکلی تازه نیاز پیدا خواهد کرد. اين كشور همچنین برای تقویت حضور اقتصادی خود، به ایجاد بسترهایی اجتماعی که پذیرای ایدئولوژی جمهوری اسلامی باشد، شدیدا نیازمند خواهد بود؛ تا نه بر پایۀ تسلط برخاسته از خشونت، بلکه بر پایۀ برتری ناشی از توافق «consent» حضور و نفوذ داشته باشد. حالت برتری به دو دلیل ضرورت خواهد داشت: یک: ایران به محیط اجتماعی ویژه ای که با سیاستهایش مخالف نباشد، نیاز دارد تا در بستر آن شرایط امنیتی مناسبی برای سرمایه گذاریهایش در سوريه فراهم شود. دو: ایران برای اینکه بتواند نفوذ اقتصادی درازمدت خود را در سوریه حفظ کند، به ایجاد بستر اجتماعی ایدئولوژیک و همسویی نیازمند است که در آن لابیهای فشاری را مستقیما در لایه های تصمیم گیری نظام آن کشور سازماندهی نماید. ایران با بهره گیری از دو راهکار سعي می کند جایگاه خود را در سوریۀ پس از جنگ بازسازی نماید:

الف: بهره برداری ایدئولوژیک از تشکلهای شبه نظامی

بررسی چگونگی سازماندهی نیروهای دفاع ملی سوریه توسط ایران، زمینۀ مهمی برای شناخت ابزارهای آن کشور جهت ایجاد شرایط تسلط ایدئولوژیک بر بخشهایی از جامعۀ سوریه پس از آغاز انقلاب آن کشور به شمار می آید. این سازماندهی از اواخر سال 2012م به وسیلۀ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آغاز شد. نیروهای دفاع ملی با الگوگیری از گردانهای امام حسین نیروهای شبه نظامی بسیج طراحی و سازماندهی گردید تا در شرایط بحرانی برای یاری سپاه پاسداران وارد عمل شود. در چگونگی سازماندهی آن تصمیم گرفته شده بود که در هر گردان از گردانهای امام حسین 20 عضو سپاه پاسداران حضور داشته باشند. شماری از نیروهای سپاه پاسداران با هدف بر عهده گرفتن نقش نظارتی در نیروهای دفاع ملی سوریه گنجانده شده اند.

به احتمال فراوان نقش نظارتی سپاه پاسداران در گردانهای دفاع ملی سوریه دارای بعد ایدئولوژیک نیز هست. البته آن نیروها بیشتر بر روی بعد غیر مذهبی ایدئولوژی جمهوری اسلامی ایران -مثلا شعار «تلاش و مقاومت برای رهایی از سلطۀ نیروهای امپریالیستی»- تأکید می کنند، تا بتوانند پیروان تمامی فرقه های موجود در جامعۀ سوریه -به ویژه مردم اهل سنت- را زیر پرچم نیروهای دفاع ملی گردآوری کنند. هرچند میزان حضور افراد مسلح اهل سنت در مقایسه با مجموع نیروهای موجود در نیروهای دفاع ملی مشخص نیست، اما ناظران اوضاع داخلی سوریه می گویند که تشکلهای نظامی تا حدود زیادی، دموگرافی مناطقی را که در آنها حضور دارند، بازتاب می کنند. از اینرو، به احتمال زیاد جنگجویان اهل سنت زیر پرچم نیروهای دفاع ملی تنها در محدودۀ مناطق محل سکونت خود فعالیت می کنند. با توجه به تلاشهای تهران و دمشق برای اظهار رویکرد غیر فرقه ای خود، نظام اسد به رزمندگان مخالف که عربهای اهل سنت، هستۀ اصلی آنان را تشکیل می دهند، در برابر پذیرش فعالیت در مناطق خود زیر پرچم نیروهای دفاع ملی، عفو عمومی را به آنان پیشنهاد می کند.

بیرون از چهارچوب نیروهای دفاع ملی، تشکلهای شبه نظامی سنی دیگری وجود دارند که رویکرد ایدئولوژیک جمهوری اسلامی ایران را پذیرفته اند. بنابر گزارش ناظران محلی در استان حلب گروهی از تشکلهای نظامی سنی وجود دارد که زیر مجموعۀ نیروهای دفاع محلی به شمار می آید که خود آن تشکل نیز با حزب الله لبنان و حرکت نجبای عراق در ارتباط است. بارزترین تشکل نظامی این گروه، سپاه امام باقر است که بخش عمدۀ نفرات آن از عشیرۀ بکاره، یکی از عشایر اهل سنت هستند. دربارۀ رویکرد مذهبی جنگجویان قبیلۀ بکاره، گزارشها ضد و نقیض است و نشانه هایی از گرویدن آنها به مذهب شیعه وجود دارد. علاوه بر سپاه امام باقر، ناظران به حضور تشکلهای شبه نظامی سنی دیگری در اطراف بارگاه زینبیه اشاره می کنند که تحت تأثیر آداب و رسوم شیعه، از رموز و شعارهای آن استفاده می کنند. ایران روی این نیروهای شبه نظامی سنی تابع سرمایه گذاری می کند تا از یک طرف رویکرد غیر فرقه ای خود را نشان دهد و از طرفی دیگر اینها را به عنوان الگویی برای به شهروندان اهل سنت دیگر مناطق سوریه معرفی نماید.

ب: نقش بازآفرینی ایدئولوژیک در دگرگونی ساختار جمعیتی

بنابر گزارش ناظران، عملیات ایجاد تغییر در ساختار جمعیتی سوریه از سال 2012م با اقدامات نظام اسد با هماهنگی ایران جهت اسکان تشکلهای غیر نظامی شیعی در اطراف دمشق و مناطق هم مرز با لبنان شروع شده است. اما بدون وجود گروه هاي سنی وابسته به ایران پس از جنگ، این اقدامات تأثیر قابل توجهی نخواهد داشت. با این وصف، ایران به سازماندهی گروه های شیعی هماهنگ و منسجمی نیاز دارد تا بتواند ایدئولوژی انقلاب خود را در کانونهای جمعیتی اهل سنت همسو گسترش بخشد. بر این اساس، به نظر می رسد یکی از اهداف تهران از برنامه های مهندسی ایدئولوژیک در بخشهایی از جامعۀ سوریه، رساندن شیعیان به بالاترین موقعیتها در هرم تصمیم گیری است تا ایدئولوژی جمهوری اسلامی را در سوریه گسترش و تقویت کنند. بدین ترتیب، روشن می گردد که ایران در کانونهای جمعیتی اهل سنت موجود در «سوریۀ مفید»، بیش از آنکه به دنبال شیعه کردن مردم اهل سنت -از نظر دینی- باشد، در صدد شیعه نمودن سیاسی آنها است، تا بسترهای اجتماعی محلی همسو با سیاستهای منطقه ای خود را ایجاد کند.

باز هم بنابر دیدگاه ناظران، اگرچه پاکسازی دینی آشکاری نسبت به اهل سنت -به ویژه در مناطق ساحلی علوی نشین- صورت گرفته است، اما دگرگونی ساختار جمعیتی که ایران در سوریه از آن پشتیبانی می کند، چندان گسترده نیست. این کشور اقداماتی -هرچند محدود- برای مهندسی ساختار جمعیتی به منظور ایجاد کانونهای جمعیتی ایدئولوژیک همسو با خود را پیگیری نموده است. مهمترین مورد در این چهارچوب، پروژۀ بزرگی است که نظام اسد، همه تلاش خود را برای اجرایی کردن آن در منطقۀ "مزه- بساتین" واقع در پشت سفارت ایران در دمشق مبذول می کند. بنابر گزارش روزنامه نگار سوری ابراهیم حمیدی: "این پروژه شامل ساخت و ساز برجهای مسکونی، مراکز پزشکی، مدارس و منطقۀ تجاری می باشد. محدودۀ این پروژه از اطراف شهر داریا -که برای بیش از پنج سال در کنترل نیروهای مخالف بود- و فرودگاه نظامی مزه تا نزدیک به ساختمان نخست وزیری، و از سفارت ایران تا نزدیک به مراکز امنیتی است. هدف اصلی از این پروژه بیرون راندن نزدیک به 200 هزار نفر از ساکنان اهل سنت آن مناطق و جایگزینی آنها با لایه های اجتماعی همسو با نظام اسد و ایران می باشد.

همچنین بر پایۀ گزارشهای رسانه ای، تجار ایرانی مرتبط با نظام جمهوری اسلامی مدتهاست کار خرید گستردۀ املاک را در پایتخت سوریه به ویژه در اطراف زیارتگاه حضرت رقیه نزدیک مسجد اموی آغاز کرده اند. هرچند هدف اساسی تجار و سرمایه داران ایرانی نزدیک به نظام، از خرید املاک کاملا روشن است، اما این اقدام به نحوی با برنامۀ سازماندهی نخبگانی جدید همسو با ایران و نظام اسد ارتباط پیدا می کند. البته در همین ارتباط، نباید مسألۀ گسترش ساخت مراکز و حوزه های علمیۀ شیعه را در سوریه از نظر دور داشت. بر پایۀ گزارش روزنامۀ الشرق الاوسط، بین سالهای 2001-2006م، 12 حوزۀ علمیه و سه دانشکدۀ شیعی در سوریه تأسیس شده است. به احتمال زیاد پس از آغاز جنگ، ساخت مراکز شیعی در مناطق زیر کنترل نظام روند فزاینده ای داشته است.

بر پایۀ گزارشهای رسانه ای، حزب الله لبنان پایگاهی نظامی را در منطقۀ «مرج التل» نزدیک به زبدانی تأسیس کرده و تمامی اهالی ساکن بر سر راه زبدانی و مضایا را به ترک خانه هایشان مجبور ساخته است.

همزمان با انتقال شیعیان شهرکهای «فوعه و کفریا» به جنوب غرب سوریه و کوچاندن ساکنان اصلی این مناطق، ایران تلاش می کند در زمینۀ آموزش مذهبی به عنوان ابزار ایدئولوژیک مهمی در تغییر ساختار جمعیتی کشور سوریه سرمایه گذاری نماید. این کانونهای جمعیتی شیعی محلی -افزون بر شیعیان بیگانه که به آنان تابعیت سوری داده می شود- سپرهای انسانی به شمار می آیند که ایران در دوران پس از جنگ از آنها جهت تحقق اهداف خود بهره خواهد گرفت. بر پایۀ گزارشهای رسانه ای در ماه ژانویه 2016م، حزب الله لبنان پایگاهی نظامی را در منطقۀ «مرج التل» نزدیک به زبدانی تأسیس کرده و تمامی اهالی ساکن بر سر راه زبدانی و مضایا را به ترک خانه هایشان مجبور ساخته است.

سخن پایانی

ایران برای نفوذ اقتصادی در سوريه با اهداف متعدد تلاش می کند: یک: سرمایه گذاری در آن کشور پیش از آغاز رسمی مرحلۀ بازسازی، ایران را در موقعیت برتری قرار خواهد داد. دو: با ورود به حوزۀ بخشهای استراتژیک، تهران می تواند درآمدهای نسبتا بالایی را برای جبران هزینه های جنگی چندین ساله در میان مدت و بلندمدت به دست آورد. سه: این کشور از لابلای حضور گستردۀ نظامی خود در سوریه، می تواند امنیت گذرگاه ها و خطوط تدارکاتی زمینی را به آن کشور و لبنان، از راه عراق تأمین نماید، زیرا ایران به دنبال کسب موقعیت لجستیکی است که بتواند از طریق آن، جنوب و شرق خاورمیانه را به اروپا وصل کند.

اما توان این کشور برای ایفای نقش اقتصادی اساسی در عراق، سوریه و لبنان به دو مسئله بستگی دارد: یک: ایران به پیوند دادن تام و تمام اقتصاد خود با اقتصاد جهانی نیاز دارد تا از یک سو بتواند سطح توانایی نهادها و صنایع زیربنایی خود را بالا ببرد، و از سوی دیگر میزان صادرات کالا و خدمات خود را افزایش دهد، زیرا نفوذ سیاسی و نظامی این کشور به تنهایی نمی تواند حضور و نفوذ اقتصادی بردوام آن را تضمین کند. همچنین این کشور برای آنکه بتواند نقش اقتصادی قوی و محوری را داشته باشد، به ایجاد کانونهای جمعیتی کنترل شدۀ سنی همسو با اهداف منطقه ای خود نیازمند است، چراکه از طریق چنین کانونهای جمعیتی، می تواند امنیت سرمایه گذاریهای خود و راه های تدارکاتی آنها را فراهم سازد.

حتی اگر ایران بتواند شرایطی از اعمال نفوذ ایدئولوژیک را در «سوریۀ مفید» به وجود آورد، همچنان به گسترش کانونهای جمعیتی محلی شیعی در مناطقی که از نظر «ژئواقتصادی و ژئوپلیتیک» مهم به شمار می آیند، نیاز پیدا خواهد کرد. برخی از شواهدی که این ادعا را تأیید می کنند، عبارتند از: یک: حضور تشکلهای شبه نظامی شیعی در مناطق سنی نشین دارای موقعیت ژئو اقتصادی مهم مانند استان نفت خیز «دیر الزور». احتمال می رود ایران به اسکان تعداد قابل توجهی از شیعیان در آن استان اقدام کند، کاری که در میان مدت و بلندمدت به منافع ژئو اقتصادی آن کشور کمک شایانی خواهد کرد. دو: پروژۀ بیرون راندن مردم محلی که نظامهای ایران، اسد و حزب الله با هدف جایگزینی شیعیان در مناطق جنوب غرب سوریه از آن پشتیبانی کرده اند. کانونهای جمعیتی شیعه در مناطق استراتژیک می توانند از پروژه های اقتصادی که ایران به دنبال اجرای آنها در سوریه و لبنان است، مانند پروژۀ برق رسانی پاسداری کنند. لازمۀ این پروژه ها وجود زیرساختهای حیاتی است که به حفاظت نیاز دارد و مهمترین عنصر تأمین کنندۀ امنیت این پروژه ها، شرایط اجتماعی-سیاسی همسو با طرفهای انجام دهندۀ آنها می باشد.

مقالات دیگر