دروغی بزرگ به نام انتخابات ریاست جمهوری سوریه

دروغی بزرگ به نام انتخابات ریاست جمهوری سوریه
با فشار دادن دکمه های + و - می توانید اندازه فونت متن را تغییر دهید.

روز چهارشنبه ٢٦ مه یک شوی سیاسی به نام انتخابات ریاست جمهوری در سوریه برگزار شد و همانطور که از پیش معلوم بود، بشار اسد با کسب اکثریت مطلق آرا برنده انتخابات شد تا برای چهارمین بار متوالی و به مدت هفت سال دیگر بر این کشور حکومت کند. رئیس مجلس سوریه با اعلام اینکه اسد ٩٥.١ درصد آرا را به دست آورد، اظهار داشت از میان ١٨ میلیون سوری واجد شرایط رأی دادن، بیش از ١٤.٢ میلیون در انتخابات شرکت کردند.

آیا در سوریه انتخابات هست؟

سوریه از زمان رسیدن حزب بعث به قدرت بر اثر کودتا در سال ١٩٦٣ و تاکنون، هیچ وقت انتخابات و چرخش قدرت به خود ندیده است. آنچه برگزار می شود، انتصابات است. حافظ اسد و پسرش از سال ١٩٧١ تا سال ٢٠٠٧، ٩٩.٩٩ درصد آرا را کسب می کردند. تا آن زمان، همه پرسی بود که فقط حافظ و بعد بشار نامزدش بود و مردم هم باید به آنها رأی می دادند. نه کاندیداتوری حافظ و بشار معنی داشت و نه آرای مردم در رأی گیری ارزش داشت. ٢١ سال قبل و پس از فوت حافظ اسد، بشار ٣٤ سال داشت و طبق قانون اساسی، حداقل سن لازم برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری ٤٠ سال بود. مجلس سوریه ظرف یک دقیقه این ماده قانون اساسی را تغییر و به ٣٤ سال کاهش داد تا بتواند بشار اسد را به قدرت برساند.

در حقیقت، جمهوریت در سایه حکمرانی حزب بعث و خاندان اسد در سوریه معنای خود را از دست داده است. در این کشور دیکتاتوری مطلق حکمفرماست. رئیس جمهور از قدرت مطلقه برخوردار است. مفاهیمی از قبیل تفکیک قوا، حاکمیت ملت، حق حکومت با اکثریت، انتخابات و چرخش قدرت، فضای باز سیاسی و تعدد احزاب سیاسی، حق مردم در تعیین سرنوشت خود، حق اظهار نظر درباره ساختار سیاسی، اپوزیسیون واقعی و... معنی ندارد.

محبوبیت اسد

خاندان اسد نیم قرن است با وحشت و ارعاب، مشت آهنین و خشونت بی حد و مرز در برابر هر نوع انتقاد و مخالفت، سوریه را به گروگان گرفته و بر آن حکومت می کنند. بیش از بشار، پدرش حافظ و عمویش رفعت، در فوریه ١٩٨٢ حمام خونی به راه انداختند و حدود ٣٠ هزار نفر از اهالی شهر حماه شامل زنان، کودکان و سالخوردگان را کشتند. جنایتهای بشار اما به مراتبی بیش از پدر و عمو بود. اقدامات او علیه مردم سوریه طی ده سال اخیر، مصداق واقعی جنایت علیه بشریت است. او با ثبت انواع جنایات از جمله نسل کشی، جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی در کارنامه تاریک خود، چهره ای منحصر به فرد در فهرست جنایتکاران قرن اخیر به شمار می رود. اغراق نیست اگر بگوییم او هولناکترین و بزرگترین جنایت بعد از جنگ جهانی دوم را مرتکب شده است.

اسد بدون شک در میان بخشی از مردم سوریه به ویژه اقلیت علوی طرفدار دارد، اما با جنایاتی که مرتکب شد و رنج و آزاری که به مردم تحمیل کرد، نمی تواند محبوبیتی بین اکثریت مردم پیدا کند. اکثریت مردم یاد و خاطرات تلخ سالهای گذشته را فراموش نکرده اند و درد و رنجهای ناشی از آن جنایتهای هولناک هنوز از چهره مردم و گوشه و کنار کشور رخت برنبسته است. کمتر خانواده ای به طور مستقیم یا غیر مستقیم از این رژیم آسیبهای جدی ندیده باشد.

از اینرو، حضور تعداد زیادی از مردم پای صندوق انتخابات در مناطق تحت کنترل رژیم نشانه محبوبیت نیست. صدام حسین هم یک سال پیش از اشغال عراق، ١٠٠ درصد آرا را کسب کرده بود. حضور پای صندوق انتخابات در سوریه مانند عراق دوران صدام امری است اجباری و کسانی که از این امر سرباز می زنند، خود را در معرض خطر جدی قرار می دهند.

گوشه ای از اشکالات انتخابات کنونی

این "انتخابات" بر اساس قانون اساسی مصوب در سال ٢٠١٢ برگزار شد. طبق این قانون، نامزد ریاست جمهوری باید حداقل ٣٥ رأی مجلس را که اکثریت نمایندگان آن را اعضای حزب بعث تشکیل می دهند، به دست بیاورد و در غیر اینصورت، درخواست وی رد می شود. از میان ٥٠ نفری که برای نامزدی در انتخابات کنونی ثبت نام کرده بودند، علاوه بر بشار اسد، فقط دو نفر تأیید صلاحیت شدند. حضور این دو نامزد در انتخابات تجملی بیش نیست و صرفا برای خالی نبودن عریضه، در کنار اسد جا داده شدند. شانس آنها برای پیروزی در انتخابات صفر بود. نتیجه اعلام شده بهترین گواه این مدعاست. یکی دیگر از شرایط نامزدی، اقامت دایم در سوریه در ده سال اخیر است. از اینرو رهبران اپوزیسیونی که مجبور شدند بعد از آغاز تظاهرات در سال ٢٠١١ از کشور خارج شوند، از حق نامزدی محروم شدند.

آمارهای اعلام شده توسط رئیس پارلمان اسد راجع به تعداد رأی دهندگان با واقعیت همخوانی ندارد. رژیم اسد فقط ٦٥ درصد خاک کشور را تحت کنترل دارد. با توجه به عدم برگزاری انتخابات در مناطق تحت کنترل مخالفین و نیروهای قسد –با جمعیت ٦ میلیون نفری- و با در نظر گرفتن تحریم انتخابات در ٢٠ شهر استان درعا واقع در مناطق تحت کنترل رژیم اسد، می توان گفت که انتخابات فقط در ٦٠ درصد خاک سوریه برگزار شد. به علاوه، اگر به این آمار، ٦ میلیون نفر از جمعیت سوریه در خارج از کشور را اضافه کنیم که بر طبق قانون، اکثریتشان حق مشارکت در انتخابات را ندارند، می توان گفت که حق مشارکت در انتخابات از بیش از نیمی از جمعیت کشور سلب شده است. این امر به تنهایی، اعتبار انتخابات را به طور جدی زیر سؤال می برد.

در حقیقت، انتخابات وقتی قابل قبول است که آزاد، عادلانه، منصفانه، شفاف، رقابتی، فراگیر و دربرگیرنده همه مردم باشد و نتایجش از پیش معلوم نباشد. برگزاری این انتخابات بر خلاف قطعنامه ٢٢٥٤ شورای امنیت است که بر اساس آن، گام اول، آغاز یک روند سیاسی، سپس تدوین قانون اساسی جدید و در مرحله سوم برگزاری انتخابات با مشارکت تمامی مردم سوریه اعم از مقیمان داخل و خارج کشور و با نظارت سازمان ملل است. به این دلیل، برخی کشورها از جمله ترکیه، آلمان، عربستان سعودی و قطر از برگزاری انتخابات در خاک خود ممانعت به عمل آوردند.

واکنشها

در مقابل گردهمایی های "خودجوش" و تجمعات "پرشور" انتخاباتی که در مناطق تحت کنترل رژیم و برای حمایت از اسد ترتیب یافت، مناطق تحت کنترل مخالفان شاهد تظاهرات گسترده ای در اعتراض به انتخابات بود. معترضان با اشاره به اینکه انتخابات باید آزاد و رقابتی با نظارت سازمان ملل و در چارچوب قطعنامه ٢٢٥٤ شورای امنیت برگزار شود، تأکید کردند که این انتخابات را به رسمیت نمی شناسند.

گیر پدرسون، نماینده ویژه سازمان ملل برای در امور سوریه با اشاره به اينكه سازمان ملل در انتخابات دخالتی ندارد، اظهار داشت این انتخابات جزئی از فرایند سیاسی شورای امنیت نیست. وزارت امور خارجه ترکیه در بیانیه ای با اشاره به اینکه این انتخابات با قطعنامه ٢٢٥٤ شورای امنیت پیرامون پیدایش راه حل برای بحران سوریه مغایرت دارد، تأکید کرد که انتخابات ماهیت غیر قانونی داشته و اراده مردم سوریه را منعکس نمی کند.

وزرای امور خارجه آمریکا، فرانسه، آلمان، بریتانیا و ایتالیا در بیانیه ای مشترک "تصمیم حکومت اسد برای برگزاری انتخابات خارج از چهارچوب تعیین شده در قطعنامه ٢٢٥٤ شورای امنیت" را محکوم کردند و از جامعه جهانی خواستند که "تلاش حکومت اسد برای بازیابی مشروعیتش را بدون اینکه نقض شدید حقوق بشر را متوقف کند و مشارکت معنادار در روند سیاسی تحت نظر سازمان ملل برای حل مناقشه داشته باشد"، رد کنند. کانادا هم مواضع مشابهی داشت.

سکوت کشورهای عربی در این مورد دور از انتظار نبود، زیرا تعدادی از آنها قصد احیای روابط با رژیم اسد را دارند و تنها به دلیل هراس از تحریمهای قانون سزار، دست به این کار نمی زنند. در مقابل، روسیه و ایران از برگزاری انتخابات حمایت کردند و بنابه دعوت پارلمان اسد، یک هیئت پارلمانی برای نظارت بر انتخابات به دمشق اعزام کردند. زهره الهیان، رئیس هیئت نظارت اعزامی ایران به سوریه در اظهاراتی عجیب بیان داشت: انتخابات سوریه نمونه دموکراسی است.

برگزاری انتخابات به چه معنی است؟

برگزاری این انتخابات در واقع یک دهن کجی نه تنها به مردم سوریه، بلکه به جامعه جهانی است. اصرار اسد و حامیانش بر برگزاری آن در شرایط کنونی ثابت می کند که آنها هیچ اعتنایی به حل بحران و آغاز یک روند سیاسی بر اساس قطعنامه های بین المللی ندارند.

رژیم اسد از بحران مشروعیت رنج می برد و خود به این مسئله واقف است. در حقیقت ملت، رأی ملت و رأی دادن برای او چندان مهم نیست. آنچه مد نظر اوست، جامعه جهانی است. هدف او از جمع آوری مردم به صورت گسترده در مراکز رأی گیری، عکس گرفتن از آنها برای ارسال این پیغام به جامعه بین المللی است که با وجود تمامی شرایط، سوریه به دوران قبل از سال ٢٠١١ بازگشته، او هنوز طرفداران زیادی دارد و از مشروعیت برخوردار است و باید بر این اساس با او برخورد شود.

تأثیر احتمالی انتخابات

انتخابات در سوریه بی اعتبار، نمایشی و غیر دموکراتیک است. بعید است برگزاری این انتخابات در حل و فصل بحران در این کشور، اعاده مشروعیت به حکومت بشار اسد و خروج او از انزوا تأثیری داشته باشد. دولت اسد همچنان در نشستهای کمیته تدوین قانون اساسی حضور خواهد یافت، اما طبق معمول تلاش خواهد کرد در مسیر آن، سنگ اندازی کند و تا جایی که بتواند، کار آن را به درازا بکشاند. همچنین انتظار نمی رود بهبودی در وضعیت اقتصادی کشور حاصل و تحریمها به ویژه تحریمهای قانون سزار رفع شود. انتظار هم نیست در آینده نزدیک تغییری در مناطق تحت کنترل هر کدام از بازیگران محلی اتفاق بیفتد. اسد و با حمایت ایران و تا حدی روسیه می خواهد برای هفت سال دیگر در قدرت بماند. اما در صورت توافق روسیه با آمریکا بر سر راه حل سیاسی برای بحران، ممکن است این امر تحقق پیدا نکند و ظرف دو سه سال آینده، شاهد برگزاری انتخاباتی بدون حضور اسد در سوریه باشیم.
 

مقالات دیگر