دکترین فشار حداکثری ترامپ: چالش پایدار مهار جمهوری اسلامی ایران

دکترین فشار حداکثری ترامپ: چالش پایدار مهار جمهوری اسلامی ایران
با فشار دادن دکمه های + و - می توانید اندازه فونت متن را تغییر دهید.

نظم امنیتی در منطقه خاورمیانه از سال 2011 به این سو دچار تغییراتی ساختاری شده است چراکه قدرتهای فرامنطقه ای به شدت در منطقه نفوذ دارند و همچنین رقابتهای ژئوپولیتیکی میان قدرتهای منطقه ای نیز تعمیق شده است. علاوه بر پیچیدگی بیشتر معمای امنیتی، منطقه خاورمیانه وارد دوره جدیدی از تغییرات موازنه قدرت و ابهامات اساسی شده است. بررسی آخرین تحولات منطقه نشان می دهد که منطقه دچار مداخلات نظامی توسط قدرتهایی مانند روسیه، ترکیه، ایران و آمریکا و در سطح کمتری عربستان، قطر و اسرائیل شده است. با توجه به روی کار آمدن دونالد ترامپ و راهبرد اصلی (اول آمریکا)ی او، این تحولات پیچیده تر هم شده است، به ویژه اینکه دولت آمریکا قصد دارد حضور خود را در خاورمیانه کمتر هم بکند (Feltman, 2019: 94-100). در همین حال، روابط ایران و آمریکا هم به سمت وخامت می رود و میان تنشهای نظامی غیرمستقیم و گاهی تنش زدایی استراتژیک به سر می برد. دولت ترامپ با مقصر دانستن و سرزنش کردن سیاست مماشات دولت اوباما، به وعده انتخاباتی اش عمل کرد و با خروج از برجام تمام تحریمهای پیش از توافق میان ایران و گروه پنج به اضافه یک را برگرداند. (Cummings, 2020). دولت ترامپ توافق هسته ای را با کارزار فشار حداکثری جایگزین کرد. در یک تغییر جهت بنیادین از رویکرد سنتی دولتهای پیشین آمریکا، سیاست این دولت دیگر فقط به دنبال مهار و انزوای جمهوری اسلامی از طریق استراتژی سد نفوذ منفعل یا مذاکره با لایه ¬های میانه روی جمهوری اسلامی نیست، بلکه می‌ خواهد با اعمال سیاست فشار حداکثری، جمهوری اسلامی را براندازی یا دست کم وادار به تغییر رفتار و استراتژی نماید.

...

مقالات دیگر