روند صلح در افغانستان

روند صلح در افغانستان
با فشار دادن دکمه های + و - می توانید اندازه فونت متن را تغییر دهید.

اشرف غنی، رئیس جمهوری افغانستان، روز دوشنبه بیستم مردادماه و بر اساس مبادله زندانیان به عنوان پیش شرط مذاکرات صلح بین افغانها، فرمان آزادی ٤٠٠ جنگجوی باقیمانده طالبان را امضا کرد. بدین ترتیب دستکم بر روی کاغذ، آخرین مانع پیش روی مذاکرات صلح میان افغانها نیز برداشته شد. غنی روز پنجشنبه ٢٤ مردادماه و در مصاحبه با یک کانال تلویزیونی گفت که «دولت افغانستان آنچه برعهده اش بود را انجام داد. حال نوبت طالبان است که به حرف خود عمل کند». با این همه، به دو دلیل هنوز مذاکرات صلح بین افغانها آغاز نشده است.

نخست آنکه به رغم امضای فرمان از سوی رئیس جمهوری، کارهای آزادی زندانیان طالبان هنوز آغاز نگشته است. اعتراض جدید آلمان، استرالیا و فرانسه به آزادی زندانیان طالبان به عنوان دلیل این امر پنداشته می شود. این کشورها مخالفت خود با آزادی آخرین گروه ٤٠٠ نفره جنگجویان طالبان را اعلام کرده اند، جنگجویانی که در میان آنها افرادی هستند که در قتل شهروندان کشورهای مزبور دست داشته اند. از این رو تا به حال از گروه ٤٠٠ نفره که در میانشان تعداد زیادی جنگجوی خارجی نیز وجود دارد، تنها ٨٠ نفر آزاد گشته اند. طالبان نیز همچنان بر این موضوع پافشاری می کند که تا زمان آزادی تمامی زندانیان، مذاکرات صلح آغاز نخواهد شد.

دومین علت عدم آغاز مذاکرات صلح نیز اختلاف میان دولت افغانستان با طالبان در خصوص اولویت موضوعات مذاکره است. در حالی که دولت افغانستان اصرار دارد که در دور اول مذاکرات، موضوع آتش بسی فراگیر نیز قرار گیرد، طالبان با این موضوع مخالفت می ورزد. سهیل شاهین، سخنگوی طالبان، در اظهاراتی در ٢٧ مردادماه، ضمن اشاره به اینکه موضوعات مورد نظر دولت کابل برای مذاکرات، اهمیتی برایشان ندارد، اشاره کرد که تمایل دارند قبل از هر چیز نام کشوری که قرار است دور اول مذاکرات در آن صورت گیرد، مشخص گردد. انتظار می رود دور اول مذاکرات در دوحه، پایتخت قطر، برگزار شود. تا به امروز دوازده کشور آلمان، چین، اندونزی، ایران، ژاپن، قطر، نروژ، ازبکستان، روسیه، تاجیکستان، ترکمنستان و ترکیه برای میزبانی مذاکرات صلح میان افغانها اعلام آمادگی کرده اند.

چگونه گام به این مرحله گذارده شد؟

در پایان مذاکرات ١٨ ماهه میان ایالات متحده امریکا و هیئت طالبان، در ١٠ اسفند ١٣٩٨ در دوحه، موافقتنامه صلح به امضا رسید. بر اساس این موافقتنامه، قرار بر این گشت که ایالات متحده امریکا نیروهای نظامی خود در افغانستان را به تدریج کاهش داده و در ١٤ ماه بعد از امضای موافقتنامه به طور کامل از این کشور خارج شود. در مقابل، طالبان نیز متعهد شد که مانع از استفاده از خاک افغانستان از سوی گروه هایی مانند القاعده شود که به عنوان تهدیدی برای امریکا و هم پیمانانش مطرح هستند. همچنین مقرر گشت که طالبان از هر نوع کمک و حمایت از این گروه ها خودداری ورزد و در مقابل آزادی پنج هزار زندانی در زندانهای افغانستان، با دولت کابل بر سر میز مذاکره بنشیند؛ امری که به سبب نامشروع دانستن دولت کابل تا بدان زمان آن را رد می کرد.

بر اساس توافق صورت گرفته میان ایالات متحده و طالبان، مقرر بود که بعد از امضای موافقتنامه، اسیران طالبان آزاد گردند و در طی ١٠ روز بعدی مذاکرات صلح بین افغانها به صورت رسمی آغاز شود. اما به دلیل ابهام سیاسی بعد از انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان و کاستیهای رخ داده در مبادله اسرا، مذاکرات صلح سه بار به تعویق افتاد. سرانجام نیز رئیس جمهور غنی اعلام کرد که نمی تواند ٤٠٠ جنگجوی باقیمانده از ٥٠٠٠ جنگجوی طالبان را که قرار بود بر اساس موافقتنامه امریکا و طالبان آزاد شوند، به دلیل ارتکاب جرایم سنگین آزاد کند و این تصمیم را تنها لویی جرگه (مجمع عالی مشورتی) می تواند بگیرد. این نیز باعث انسداد روند مذکور گشت. با تأیید لویی جرگه که در ١٧-١٩ مردادماه در پایتخت کابل تشکیل شد، آخرین مانع بر سر راه مذاکرات صلح بین افغانها نیز برداشته شد.

افغانستان تا دستیابی به صلحی پایدار چقدر فاصله دارد؟

مردم افغانستان که بیش از ٤٠ سال است با نتایج زیانبخش جنگ داخلی دست و پنجه نرم می کنند، از هر گامی به سوی صلح و آشتی، با امید و شادی استقبال می کنند. این روزها که واژه «صلح» بار دیگر با طنینی بلند فریاد زده می شود، آغاز روندی است جدید برای ایجاد صلحی پایدار میان دولت کابل، به عنوان نماینده نظامی که بعد از تحولات سال ٢٠٠١ سر بر آورد و طالبانی که به مخالفت با این نظام پرداخت. همگان چشم انتظار آن هستند تا ببینند آیا این روند که با نام «مذاکرات صلح بین افغانها» شناخته می شود، می تواند مردم افغانستان را به صلحی که سالهاست در حسرت آن هستند، برساند یا نه؟

مواردی که در این بخش به آنها خواهیم پرداخت، نشان می دهند که دادن پاسخ «آری» به این سؤال چندان هم آسان نیست. قبل از هر چیز درباره مذاکرات صلح، موارد مبهم بسیاری وجود دارد، از جمله بحث انتخاب هیئت نمایندگی دولت افغانستان برای مذاکره با طالبان و میزان اختیارات آنها و همچنین موضوعات مورد مذاکره. در کنار این، اختلافات جدی میان طرفین در موارد بسیار پراهمیت و از جمله شکل اداره کشور وجود دارد. اکثریت مردم در افغانستان خواهان حفظ دستاوردهای بیست سال اخیر هستند. معصوم استانکزی، رئیس هیئت مذاکره کننده از سوی دولت کابل در اظهاراتی چنین بیان کرد که «خواست مردم افغانستان، خط قرمز ماست. مردم افغانستان خواهان کشوری هستند که همراه با یکپارچگی و مساوات، با دموکراسی اداره شود. همچنین تحولات کشور در زمینه نهادسازی، دموکراسی، آموزش و پرورش باید حفظ شوند». از سوی دیگر، رئیس جمهور غنی در مقاله ای که در ٢٤ مردادماه در واشینگتن پست منتشر شد، با بیان این سخنان که «طالبان باید واقعیتهای امروز افغانستان را قبول کند. باید دستاوردهای بیست سال اخیر را حفظ کنیم»، بر این موضوع تأکید کرد که در مورد شکل اداره کشور عقب نشینی نخواهند کرد.

با این همه، هنوز مشخص نیست که طالبان در موضوع شکل اداره کشور چه موضعی خواهد گرفت و آیا از هدف «امارت اسلامی» صرف نظر خواهد کرد و یا نه؟ بر همگان آشکار است که هدف نهایی طالبان که مشروعیت نظام تأسیس شده بعد از سال ٢٠٠١ را زیر سؤال می برد، برپایی امارت اسلامی است. در وضعیت فعلی، طالبان خود را به عنوان پیروز جنگ بیست ساله می بیند و می خواهد که با این نوع تلقی بر سر میز مذاکره بنشیند. کما اینکه سهیل شاهین، سخنگوی طالبان، روز شنبه ٢٥ مردادماه در مصاحبه با روزنامه همشهری ایران، بر این موضوع تأکید کرد که طالبان به عنوان برنده نبرد بر سر میز مذاکره خواهد نشست و بیان داشت که هدف نهاییشان «تأسیس یک نظام اسلامی در افغانستان» است.

در مذاکراتی که تا به امروز صورت گرفته، دیده شده که نمایندگان طالبان در موضوعات مهم هیچ انعطافی از خود نشان نداده اند. خواه درباره خروج نیروهای بیگانه از کشور و خواه موضوع مبادله اسرا، طالبان ضمن عدم عقب نشینی از مواضع خود، دستاوردهای مهمی نیز داشته است. از این رو نباید انتظار داشت که طالبان در موارد مهم امتیازی بدهد. به همین علت، احتمال پدید آمدن صلحی پایدار از مذاکرات صلح بین افغانهایی که سالهای درازی است با همدیگر در حال جنگ هستند و دچار اختلافات فکری اساسی هستند، بسیار ضعیف می نماید.

تأثیر عوامل خارجی در پدید آمدن صلحی پایدار

در کنار این، صلح با طالبان به معنای حاکم شدن صلح بر کشور نیست. زیرا تعداد فراوانی گروه جهادی کوچک و بزرگ فعال و از جمله داعش که به ویژه بعد از توافق ایالات متحده امریکا-طالبان روز به روز قدرتمندتر شده است، خواهان تداوم جنگ در کشور هستند. علاوه بر این موارد، گروه های مسلحی وجود دارند که در واکنش به توافق طالبان با امریکا از طالبان جدا گشته اند. با در نظر گرفتن تمامی این موارد می توان گفت که حتی اگر صلح با طالبان نیز تحقق یابد، موجودیت تعداد بسیاری گروه مسلح که حاضر به کنار گذاشتن جنگ با دولت مرکزی نیستند، یکی از بزرگترین موانع پیش روی صلح پایدار خواهد بود. کما اینکه با مطرح شدن مذاکرات صلح، در میزان حملات به نیروهای امنیتی افغانستان افزایش چشم گیری مشاهده شد. بر اساس اعلام وزارت کشور افغانستان، در حملات تروریستی صورت گرفته در ٢٩ ولایت کشور طی دو هفته اخیر، ١٢٠ غیرنظامی جان خود را از دست دادند و ٣٣٠ تن نیز زخمی شدند.

سخن پایانی آنکه ایجاد صلحی پایدار در افغانستان که در طول تاریخ معاصر خود هیچ گاه فارغ از مداخلات خارجی نبوده، منوط به سازگاری آن با منافع کشورهای همسایه است. افغانستان کشوری است که از نظر ژئوپلتیک دارای این ویژگی است که میدان نبرد رقبای منطقه ای باشد. افغانستان نزدیک چهل سال است که به میدانی تبدیل شده که شاهد انعکاس رقابت میان پاکستان-هندوستان، ایران-عربستان سعودی، چین و روسیه-ایالات متحده امریکا در آن هستیم. از این رو بسیار خوشبینانه خواهد بود اگر بپنداریم معضل افغانستان با سازش میان عوامل داخلی حل خواهد شد. بنابر این نباید فراموش کرد که در برقراری صلحی پایدار در افغانستان، عوامل خارجی نیز به اندازه عوامل داخلی دارای نقش هستند.


این مقاله برای نخستین بار در تاریخ ١٨ آگوست ٢٠٢٠ در خبرگزاری آناتولی منتشر شده است:
https://www.aa.com.tr/tr/analiz/afganistan-da-baris-surecinin-seyri/1945252

مقالات دیگر