زمان به ضرر ایران می گذرد

زمان به ضرر ایران می گذرد
با فشار دادن دکمه های + و - می توانید اندازه فونت متن را تغییر دهید.

٢٤ آبان ماه قیمت بنزین در ایران به طور ناگهانی افزایش یافت. از سویی مشکلات ساختاری و از سوی دیگر مشکلات فزاینده اجتماعی- اقتصادی ناشی از تحریمهای اقتصادی، فشار بسیاری بر مردم وارد ساخته بود؛ افزایش قیمت بنزین به مانند قطره ای بود که کاسه صبر مردم را لبریز کرد و باعث شد تا آنها به خیابانها بریزند.

به رغم تورم سالانه ١٠-٣٠ درصدی موجود در کشور، مدت زمان درازی بود که هیچ تغییری در نرخ بنزین رخ نداده بود. پرداخت یارانه هایی به مانند یارانه بنزین از یکسو و از سوی دیگر پرداخت یارانه های نقدی ماهانه از بودجه دولت باعث شده بود تا توازن بودجه به صورت جدی به هم بخورد. دیگر امکان مدارا با کسری بودجه ای که تقریباً به سی درصد افزایش یافته بود، وجود نداشت. با تصمیمی که از سوی شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا و به ریاست حسن روحانی در 24 آبان ماه گرفته شد، افزایش قیمت بنزین اجرایی شد. از اینرو این تصمیم را باید به عنوان تصمیم حاکمیت و نه دولت ارزیابی کرد.

بعد از آنکه ایالات متحده امریکا در ١٨ اردیبهشت ١٣٩٧ از برجام خارج شد، آغاز اعمال مجدد تحریمها برعلیه ایران، اقتصاد این کشور را به شدت دچار تزلزل ساخت. اگرچه اعمال کامل تحریمها در آبان ماه پارسال عملی شد، اما نشانه های اولیه بدتر شدن اوضاع اقتصادی ایران از همان دی ماه ١٣٩٦ که امریکا اعلام کرد از برجام خارج خواهد شد، خود را نشان داد. به گونه ای که از همان آغاز سال ١٣٩٧ در شاخصهای اساسی اقتصاد کلان به مانند میزان رشد اقتصادی، بیکاری و تورم شاهد پسرفت بسیار جدی ای بودیم. در سال ١٣٩٧ رشد منفی اقتصادی به میزان چهار درصد تحقق یافت. پیش بینی می شود این میزان در سال ١٣٩٨ به رقم نه و نیم درصد برسد.

توقف سرمایه گذاری ها

نوسانات رخ داده در بازارهای ارزی و مالی از اواسط سال ١٣٩٧ اولین حلقه بدتر شدن اوضاع بود. به گونه ای که اگر پایان سال ١٣٩٦ را به عنوان مبدأ در نظر بگیریم، طی دوره ٢٢ ماهه سپری شده، واحد پول ملی ایران یعنی تومان در برابر دیگر واحدهای پولی به شکل شگفت آوری ارزش خود را از دست داده است. در حالی که در دی ماه ١٣٩٦ قیمت هر دلار امریکا چهار هزار تومان بود، این مقدار در مهر ١٣٩٧ به هفده هزار تومان افزایش یافت. البته از اواخر سال ١٣٩٧ بدین سوی و در سایه سیاستهای حکومت، این مقدار اندکی کاهش یافت و بازارهای ارزی شاهد ثباتی هرچند اندک بودند. به رغم این کاهش و ثبات نرخ ارز، در آبان ١٣٩٨ هر دلار امریکا در بازار آزاد به قیمت دوازده هزار تومان خرید و فروش می شود که در مقایسه با دی ماه١٣٩٦ شاهد کاهش ٢٠٠ درصدی ارزش تومان در مقابل دلار امریکا هستیم.

افزایش خیره کننده در نرخ ارزها باعث رشد تورم در ایران شد. در دوره اول دولت روحانی (١٣٩٢ ـ ١٣٩٦) میزان تورم از ٤٠ درصد به ٨ درصد کاهش یافته بود. اما تحت تأثیر افزایش قیمت ارز، تورم نیز شروع به افزایش کرد و به ٥٠ درصد رسید. میزان تورم در مواد غذایی که در سبد مصرف قشر کم درآمد دارای اهمیت وافری هستند، به بیش از هفتاد درصد رسید. جمعیت ایران بسیار جوان است و میانگین سنی در کشور حدود ٢٨ سال است و همه ساله حدود یک میلیون نفر به نیروی کار کشور افزوده می شود. استخدام و به کارگیری این نیروی کار نیز تنها در سایه فعالیت درست و مداوم چرخه سرمایه گذاری، رشد اقتصادی و استخدام در کشور می تواند تحقق یابد. برای استخدام یک میلیون نیروی کار تازه وارد، کشور باید به طور میانگین حدود ٦-٧ درصد رشد داشته باشد. میزان سرمایه گذاری در کشور تقریبا به صفر رسیده است. از اینرو میزان بیکاری و به ویژه بیکاری جوانان به سرعت در حال افزایش است. میزان بیکاری در میان فارغ التحصیلان دانشگاه، بالای چهل درصد است. در تظاهرات نیز جوانان در صف اول قرار دارند. بیکاری در میان جوانان کشور و به ویژه فارغ التحصیلان دانشگاهی به معضلی بزرگ تبدیل شده است و به همین سبب این اعتراضات با نامهایی چون «شورش نان» و یا «شورش جوانان» خوانده می شود. شاخصهای اساسی اقتصاد کلان، حاکی از خبرهای نومید کننده ای هستند و افراد حاضر در کوچه و خیابان هر روز به طور فزاینده این بدتر شدن اوضاع را احساس می کنند.

قشر کم درآمد، در صف اول اعتراضات

در مقایسه با اعتراضات دوره های قبل، مشارکت در اعتراضات از جنبه جامعه شناختی نشان از برخی تغییرات دارد. در تظاهرات سال ١٣٨٨ و نیز تظاهرات دی ماه ١٣٩٦ (که شرکت کنندگان خواهان افزایش آزادی های سیاسی بودند)، شرکت کنندگان عموماً منسوب به طبقه متوسط جامعه کشور بودند. اگرچه هر دوی این اعتراضات در شهرهای مختلف ایران به نمایش گذارده شد، اما معضلات اجتماعی-اقتصادی، محور این اعتراضات نبود. در تظاهرات ١٣٨٨ و ١٣٩٦ شرکت کنندگان اکثراً به نقاط مرکزی شهر رفتند و در آن مکانها تظاهراتی ترتیب دادند. میزان خشونتها در این اعتراضات در حد متعارف بود. تظاهرات اخیر نیز در بسیاری از شهرهای ایران صورت گرفت، اما این بار شرکت کنندان به جای تجمع در نقاط مرکزی شهر، در گروه های کوچک ١٠٠ الی ١٠٠٠ نفره در محلات مختلف به اعتراض پرداختند. محلاتی که تظاهرات در آنها نمود بیشتری داشت، عموماً از نظر اجتماعی-اقتصادی محلات کم درآمدی بودند.

نکته مهم دیگر آنکه در مناطقی که اقلیتهای دینی یا قومی به صورت انبوه در آنجا زندگی می کنند (خوزستان و کردستان)، میزان خشونت نسبت به گذشته بسیار فراتر بود. بخش بزرگی از کشته شدگان در اعتراضات از این مناطق هستند. این موضوع که بر خلاف گذشته، این بار معترضان به تعداد زیادی از اموال عمومی و خصوصی آسیب وارد ساختند، نشان دهنده میزان فشاری است که مشکلات ساختاری سیاسی و اقتصادی بر مردم وارد آورده اند. بدین ترتیب ملاحظه می شود که نقش اول در تظاهرات که قبلا متعلق به طبقه متوسط بود، این بار به قشر کم درآمد و یا «حاشیه نشین» محول شده است.

ایران به دلیل معضلات اجتماعی-اقتصادی و اعتراضات وارد یک چرخه معیوب شده است. فشاری که مشکلات ساختاری بر مردم وارد می سازد، واقعی است و سرکوب تظاهرات عاجز از حل این مشکلات است. از اینرو تا زمانی که این مشکلات حل و یا کم نشوند، در آینده نیز احتمال وقوع چنین تظاهراتی و حتی در ابعادی گسترده تر وجود دارد. اگر مردم در این چرخه تاریک، کورسویی مشاهده نکنند، به نظر می رسد این نوع تظاهرات بیش از پیش باعث دردسر حکومت خواهد شد.

سال ١٣٩٩ سالی پرتنش در خلیج خواهد بود

بنا به اظهار مقامات رسمی ایران، امریکا در این تظاهرات دست دارد. مقامات بر این نکته تأکید دارند که معترضان نسبت به گذشته جری تر شده اند. در بسیاری از شهرها معترضان تعداد زیادی بانک، پمپ بنزین و خودرو را به آتش کشیدند. حتی گفته می شود در برخی شهرها معترضان از سلاح گرم استفاده کرده اند. در تظاهرات گذشته این نوع اتفاقات به ندرت روی می داد.

در بسیاری از کشورهای جهان تظاهرات اعتراضی وجود دارد و حکومتها سعی در مقابله با این اعتراضات دارند. اما یکی از تفاوتهای مهم وضعیت در ایران این بود که حکومت به نحو مؤثری امکان دستیابی به اینترنت را محدود ساخت. از آنجا که معترضان از طریق رسانه های اجتماعی سازماندهی می شوند، سرکوب چنین اعتراضاتی به مراتب سخت تر است. رسانه های اجتماعی مبتنی بر اینترنت همواره مورد انتقاد قرار گرفته اند که در اثنای اعتراضات در انگلستان و دیگر کشورهای غربی با حکومتهای این کشورها در جهت سرکوب اعتراضات همکاری کرده اند، اما در مورد کشورهای کمتر توسعه یافته چنین رفتاری نداشته اند. از اینرو حکومت ایران برای از میان بردن این خطر، اینترنت را به طور کلی قطع کرد. تقریباً به مدت یک هفته امکان دسترسی به اینترنت وجود نداشت. قطع بودن اینترنت کمک فراوانی به حکومت در سرکوب اعتراضات کرد.

زمان به ضرر ایران در حال سپری شدن است. از سویی مشکلات ساختاری و از سوی دیگر تحریمها در حال خفه ساختن کشور هستند. در چنین موقعیتی، خیال ایالات متحده بسیار راحت است. امریکا که می داند با وجود این مشکلات، حکومت ایران امکان اداره امور را نخواهد داشت، اینگونه می پندارد که سران ایران دیر یا زود (و در حالی که برای دادن برخی امتیازات آماده اند)، بر سر میز مذاکره خواهند نشست. امریکا که با به کارگیری تحریمها به سختی ایران را در محاصره قرار داده، تصور می کند که ایران نمی تواند برای مدتی طولانی در برابر این فشار دوام بیاورد. از سوی دیگر نیز، ایران که گمان می کند در صورت انتخاب نامزد دیگری غیر از ترامپ در انتخابات آبان ماه ١٣٩٩ امریکا، احتمال بازگشت ایالات متحده به برجام وجود دارد، تلاش خواهد کرد تا این بازه زمانی را با خسارت هرچه کمتر به پایان برد. ایران برای آنکه این دوره پیش رو را با کمترین خسارت به پایان ببرد، از سویی داخل کشور را تحت کنترل خویش در خواهد آورد و از سوی دیگر در بیرون از کشور دست به اقداماتی خواهد زد تا دیگر کشورها را از اقدام برعلیه ایران باز دارد. سال ١٣٩٩ سالی پرتنش در منطقه خلیج خواهد بود.


این مقاله بار نخست روز جمعه ٨ آذر ١٣٩٨ در خبرگزاری آناتولی منتشر شده است:

https://www.aa.com.tr/tr/analiz/zaman-iranin-aleyhine-isliyor/1658926

مقالات دیگر