ایران در میانه اوکراین و وین

ایران در میانه اوکراین و وین
با فشار دادن دکمه های + و - می توانید اندازه فونت متن را تغییر دهید.

آغاز عملیات اشغال اوکراین توسط روسیه در ٢٤ فوریه که شگفتی ناظران را به همراه داشت، بحران میان دو کشور را که در سالهای اخیر بیشتر با محوریت منطقه مرزی دونباس و جدایی طلبان تداوم داشت، به یک جنگ تمام عیار مبدل ساخت و به مهمترین موضوع افکار عمومی جهان تبدیل شد. اگرچه هنوز سؤالاتی مانند اینکه جنگ چقدر ادامه خواهد داشت و بحران به کجا خواهد کشید، بی پاسخ مانده است، اما آنچه تاکنون رخ داده، نشان می دهد که این موضوع از بسیاری جهات نقطه عطف خواهد بود. در رأس این تحولات می توان به موارد زیر اشاره کرد: تقویت بی سابقه هویت ملی و ملی گرایی در اوکراین؛ افزایش بیش از حد قیمت انرژی و افزایش آسیب پذیری در امنیت غذایی؛ ورود ائتلاف غرب به یک روند بهبود جدی (اگرچه این ائتلاف به عنوان یک ائتلاف غربی توصیف می شود، اما شامل کشورهای مشرق زمین همانند ژاپن و کره جنوبی نیز می گردد)؛ کنار گذاشته شدن راهبردهایی که کشورهایی مانند آلمان و سوئیس از زمان جنگ جهانی دوم با دقت دنبال می کردند و ابراز اظهاراتی مناسب با وضعیت جدید؛ تمایل به کنار گذاشته شدن کاهلی از سوی پیمان آتلانتیک و استفاده از تجاوز روسیه برای بازگشت دوباره و قوی تر به صحنه بین المللی.

نفوذ روسیه در ایران 

جمهوری اسلامی از سال ١٣٥٧ و به ویژه از زمان فروپاشی شوروی در سال ١٣٧٠، روابط نزدیکی با روسیه برقرار کرده و پس از رسیدن بهار عربی به سوریه و علیرغم همه موارد منفی که در حافظه تاریخی خود داشت، با مسکو چنان روابط گرمی بر قرار ساخت که پایگاه های هوایی خود را در اختیار جنگنده های روسیه قرار داد. با حمله روسیه به اوکراین، ایران از جمله کشورهایی بود که بدون داشتن هیچ گونه آمادگی، با بحران مواجه شد. این کشور که در یک سال گذشته، توجه خود را معطوف به توافق هسته ‌ای جدیدی در وین کرده، از شرط جدید روسیه که در آستانه امضای توافق از طریق مطبوعات از آن مطلع شد، دچار شگفتی گردید. سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه که کشورش با تحریمهای پیاپی روبرو شده، اعلام کرد که باید در چارچوب توافق وین تضمین داده شود تا مبادلات تجاری روسیه با ایران قطع نشود.

در مقابل این اظهارات که واکنش وزارت امور خارجه ایران را در پی داشت، سعید خطیب زاده، سخنگوی وزارت امور خارجه اعلام کرد که از روسیه انتظار می رود مطالبات خود را از مجاری رسمی ارائه کند. امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه نیز گفت که اجازه نخواهیم داد هیچ عامل خارجی مانعی بر سر راه مذاکرات باشد. فردای آن روز، اظهارات علی شمخانی، دبیرکل شورای امنیت ملی مبنی بر اینکه «اظهارات منفی برخی کشورها قابل درک است، آنها برای حفظ منافع ملی خود تلاش می کنند»، بار دیگر نشان داد که ساختار امنیتی ایران تا چه حدی به روسیه نزدیک است. این در حالی است که فرانسه این نگرش روسیه را «تلاش برای گروگان گرفتن مذاکرات هسته ای» توصیف کرد. در نتیجه، توافق در حالی که در آستانه امضا قرار داشت، دوباره متوقف شد و طرفین برای «مشاوره» به پایتختهای خویش بازگشتند.

ارزیابی خامنه ای از جنگ اوکراین، آن هم بدون استفاده از کلمات «روسیه» و «اشغال» باعث می شود گمان کنیم که ایران در این بحران که در واقع مستقیماً به او مربوط نمی شود، طرف است. به نظر می رسد نفوذ روسیه در نهادهای حساس دولتی ایران، و نیز اینکه ایران از مذاکرات وین توقعی جامع و بلندمدت ندارد و همچنین احساس نیاز به حمایت روسیه در بحرانهای احتمالی در آینده نزدیک در این مشی سیاسی تهران تأثیرگذار بوده است.

اولویت «نگاه به شرق»

نگاهی دقیق تر به علل و اسباب نزدیکی تهران به مسکو خالی از فایده نیست. نخست، دولت رئیسی برخلاف بسیاری از افراد جناح منتخب قبل از خود، سیاستهای «نگاه به شرق» را در اولویت قرار داده است. نمایندگان این نگرش که همواره در لایه ‌های مختلف حکومت ایران دارای قدرت بوده، در آخرین انتخابات ریاست جمهوری توانستند جایگاهی بی رقیب در کشور به دست آورند. بر اساس این نگرش، تا زمانی که جمهوری اسلامی ویژگی های کنونی خود را حفظ کند، سازشی استوار و درازمدت با غرب امکان پذیر نخواهد بود. توافق هسته ای در دوران اوباما نیز بارزترین شاخص این امر است.

به عقیده این افراد، شرایط کنونی و به‌ ویژه فرصتهای موجود در بازار انرژی می تواند منجر به سود مالی قابل توجهی برای ایران گردد. با این حال، روابط نزدیک با روسیه بسیار ارزشمندتر است، به ویژه در شرایطی که روسیه تحت فشار فراوانی قرار دارد. علاوه بر این، با چشم پوشی دولت بایدن، فروش غیررسمی نفت ایران به سطح بسیار خوبی رسیده است. حتی درآمد فعلی برای دولت که در چند سال اخیر تحت فشار تحریمهای سنگین قرار گرفته، کفایت می کند. بنابر این در این فضا، امضای توافق هسته ای آن هم به قیمت مخالفت با روسیه، در اولویت ایران قرار ندارد. در این چارچوب، دولت رئیسی برای تکرار نکردن «اشتباه» دولت روحانی، مخالف انجام یک توافق بزرگ با غرب و «بدون حضور شرق» است. فراموش نشود که روحانی پس از توافق سال ٢٠١٥، شرکتهای غربی را برای پروژه های بزرگ دعوت کرد که این نیز واکنش شدید روسیه و چین را در پی داشت.

چرا حمله به اربیل مهم است؟

حمله موشکی اخیر به اربیل که مستقیماً از خاک ایران انجام شد، شباهتها و تفاوتهایی با حملات صورت گرفته به عربستان سعودی و امارات متحده عربی دارد. نکته مشابه این است که ایران زمانی که احساس خطر می کند یا می خواهد پیام آشکاری بفرستد، از ابزار نظامی استفاده می کند تا نگاه ها را به سوی خویش بکشاند. نکته متفاوت نیز این است که این اولین باری است که پس از حمله عین الاسد که برای انتقام قاسم سلیمانی سازماندهی شده بود، از خاک ایران به طور مستقیم موشک بالستیک به کشور همسایه پرتاب می شود. بنابر این، واضح است که حکومت ایران در اینجا می خواهد پیام دیگری را منتقل کند. بر این اساس، می توان چنین پنداشت که منطقه مورد حمله واقعاً تهدیدی جدی برای امنیت ملی ایران بوده است. مقامات ایرانی مدعی هستند که حمله پهپادی ماه گذشته به تأسیساتی در کرمانشاه از خاک حکومت اقلیم کردستان عراق صورت گرفته بود. بنابر این، این حمله در راستای این شعار ایرانی هاست که «به هر کشوری که از آنجا به سرزمینمان حمله صورت گیرد، پاسخ خواهیم داد».

با این حمله قابل توجه، این احتمال وجود دارد که جمهوری اسلامی قصد داشت نارضایتی خود را از تلاشها برای تشکیل دولت در عراق و نیز ناراحتی خود را از آغاز همکاری های راهبردی عراق با برخی از همسایگانش ابراز کند. همچنین حمله اخیر با این تحلیل نیز همخوانی دارد که پس از توافق وین تغییراتی در موازنه های منطقه ای ایجاد خواهد شد. بر این اساس؛ با توافق جدید هسته ای، تهران ضمن انجام یک سازش هرچند حداقلی با قدرتهای جهانی به ‌ویژه بر سر منابع انرژی، به سیاستهای تهاجمی منطقه ای خود ادامه خواهد داد و به خصوص فعالیتهای نظامی خود با محوریت یمن را به محور خلیج فارس و مدیترانه، آن هم با ابعاد مختلف منتقل خواهد ساخت. اینکه حمله اخیر در رسانه های ایران به ترکیه نیز ربط داده شد نیز نشان می دهد که تهران از نقش متعادل کننده آنکارا در دوره جدید آگاه است.

سخن پایانی آنکه اگرچه بسیاری از کارشناسان بر گاز طبیعی ایران به عنوان جایگزینی برای منابع گازی روسیه تأکید می کنند، اما به دلیل عوامل سیاسی مورد اشاره، این تحلیل غیر واقعی به نظر می رسد. نزدیکی ایران به روسیه باعث می شود که تهران نتواند گامی برخلاف میل مسکو بردارد. از سوی دیگر، مشخص است که ایران برای افزایش تولید ناکافی گاز طبیعی خود به ده ها میلیارد دلار سرمایه گذاری زیرساختی و انتقال فناوری نیاز دارد. با حضور دولت فعلی در رأس کار، نباید انتظار داشت شرکتهای انرژی غربی سرمایه گذاری بلندمدت در ایران انجام دهند. بنابر این، ایران به احتمال قوی، و بسان ۴۳ سال اخیر، مواضع ایدئولوژیک خود را بر منافع اقتصادی خویش ترجیح خواهد داد و از برداشتن گامهای جدی برای پر کردن خلأ روسیه در بازارهای انرژی خودداری خواهد کرد.


این یادداشت برای اولین بار در تاریخ ١٧ مارس ٢٠٢٢  در خبرگزاری آناتولی منتشر شده است.

https://www.aa.com.tr/tr/analiz/ukrayna-ile-viyana-arasinda-iran/2537950
 

مقالات دیگر